تجارت تقييد و بازدارى از به دست آوردن باطل است، و روح دعوت به نكاح تحديد طبيعت و جلوگيرى از فجور و اطلاق قوّه شهوت است. بلى، آنها مخالف مطلق نيستند چه كه آن مخالف نظام اتمّ است.
بالجمله، ما چون حسّ احتياج به دنيا نموديم و آن را سرمايه حيات و سرچشمه لذات دريافتيم، در توجّه به آن حاضر و در تحصيل آن مىكوشيم.
اگر ايمان به حيات آخرت پيدا كنيم و حسّ احتياج به زندگانى آنجا نماييم و عبادات و خصوصا نماز را سرمايه تعيّش آن عالم و سرچشمه سعادت آن نشئه بدانيم، البته در تحصيل آن كوشش مىنماييم، و در اين سعى و كوشش زحمت و رنج و تكلّف در خود نمىيابيم، بلكه با كمال اشتياق و شوق دنبال تحصيل آن مىرويم و شرائط حصول و قبول آن را با جان و دل تحصيل مىكنيم.
اكنون اين سردى و سستى كه در ما است از سردى فروغ ايمان و سستى بنياد آن است، و الّا اگر اين همه اخبار انبياء و اولياء عليهم السلام و برهان حكما و بزرگان عليهم الرضوان در ما ايجاد احتمال كرده بود، بايد بهتر از اين قيام به امر و كوشش در تحصيل كنيم. ولى جاى هزار گونه افسوس است كه شيطان سلطنت بر باطن ما پيدا كرده و مجامع قلب و مسامع باطن ما را تصرّف نموده نمىگذارد فرموده حق و فرستادههاى او و گفتههاى علما و مواعظ كتابهاى الهى به گوش ما برسد. اكنون گوش ما گوش حيوانى دنيوى است و موعظههاى حقّ از حدّ ظاهر و از گوش حيوانى ما به باطن نمىرسد- و ذلِكَ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ اوْ الْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهيد.[73] از وظايف بزرگ سالك إلى اللّه و مجاهد في سبيل اللّه آن است كه در خلال مجاهده و سلوك از اعتماد به نفس بكلّى دست كشد و جبلّتا متوجّه به مسبّب الاسباب و فطرتا متعلّق به مبدأ المبادى گردد، و از آن وجود مقدس عصمت و حفظ طلب كند و به دست گيرى آن ذات اقدس اعتماد كند و در
[73] -« براى كسى كه دلى( آگاه) داشته باشد يا با توجه كامل گوش( به كلام حق) بسپارد.»( ق- 37)