نيست، و مشكل و ثقيل نيست براى او حفظ چيزى، و پوشيده نمىماند از او چيزى.»[501] وهب بن وهب قرشى گفت: «زيد بن على گفت: صمد كسى است كه وقتى اراده كند چيزى را، بگويد به آن: «باش» پس موجود شود. و صمد كسى است كه ابداع كند اشياء را، پس خلق فرمايد آنها را در صورتى كه با هم اضدادند و هم شكلند و ازواجند، و خود متفرّد است به وحدت- نه ضدّ دارد و نه شكل و نه مثل و نه شبه.»[502] وهب بن وهب از حضرت علىّ بن الحسين سلام اللّه عليهما نيز كلامى در تفسير صمد نقل كند. و از حضرت باقر العلوم نيز كلامى راجع به اسرار حروف «الصّمد» ذكر كند. پس، گويد كه حضرت باقر عليه السلام فرمود:
«اگر يافته بودم از براى علمى كه خداوند به من مرحمت فرموده حملهاى، همانا نشر مىدادم توحيد و اسلام و ايمان و دين و شرايع را از «الصمد».
چگونه از براى من چنين شود با آن كه جدّم امير المؤمنين نيافت حملهاى براى علمش حتى آن كه آه دردناك مىكشيد و مىفرمود بالاى منبر: سؤال كنيد از من قبل از آن كه مرا نيابيد. همانا بين اضلاع سينه من است علم بزرگى، آه آه، كه نمىيابم حمله آن را.»[503]
خاتمه
ما ختم مىكنيم اين مقام را به ذكر بعض احاديث شريفه در فضل اين سوره مباركه، گرچه احاديث در فضل آن به قدرى است كه از حوصله اين مختصر خارج است.
در كافى شريف سند به حضرت باقر العلوم (ع) رساند كه فرمود: «كسى كه قرائت كند قُلْ هُوَ اللَّه احَد را يك مرتبه، مبارك شود. بر او، و كسى كه دو