كنند»[175] و خط بطلان بر همه هواهاى نفسانيّه و معبودهاى باطله كشند.
پس، در محضر چنين عظيم الشأنى كه تمام دار تحقّق جلوهاى از جلوات فعل او است چون تو و من مسكينى بايد به قدم خوف و رجاء تردّد كنيم و بايستيم. چون ضعف و فتور و بيچارگى و فقر و ذلت خود و عظمت و حشمت و جلال و كبرياى ذات مقدس را ديديم، از خطر مقام در خوف و خشيت باشيم، و چون رحمت و عطوفت و الطاف غير متناهيه و كرامات بىپايان را دريافتيم، اميدوار گرديم.