نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 5 صفحه : 333
انسان هست و وجود دارد، بلکه این است که «انسان هست نویسنده» و «انسان وجود دارد نویسنده».
در قسم اوّل طبیعت انسان، موضوع و وجود (هستی) محمول قرار گرفته ولی در قسم دوم انسان موضوع است و محمول نویسندگی است و وجود بین موضوع و محمول رابط واقع شده است. پس معلوم شد که وجود گاهی صلاحیت دارد که معنای اسمی باشد و به عبارت دیگر معنای فی نفسه باشد و محمول واقع شود و گاهی وجود معنای حرفی است و معنای لافی نفسه است و رابط بین دو معنا واقع میشود.
مقدّمه دوم
کلمه «جعل» که در اینجا آمده است در لغت به معنای قرار دادن است، مثل اینکه میگوییم فلان قانون و فلان قاعده را فلان شخص قرار داد [1]، و یا میگوییم: «من زید را از طرف خودم وکیل قرار دادم» و در اصطلاح فلسفی، «جعل» [جز علّیت] معنایی ندارد [2].
پس جعل یعنی موجود کردن علّتی معلولی را، و آنچه در اینجا مورد بحث است این است که آیا جعل یا علیت (یا هر چه که میخواهید نام بگذارید مثل «تکوین» یا «خلق» یا «آفرینندگی» یا «ایجاد» و هر چه از این قبیل است) به وجود تعلّق میگیرد یا به ماهیت و یا به نسبت بین ایندو؟ و از این جهت است که این بحث از یک نظر با باب «علّت و معلول» ارتباط پیدا میکند زیرا مربوط به بیان حقیقت علت و معلول است، و از یک نظر دیگر با باب «وجود و عدم» ارتباط پیدا میکند زیرا بحث در این است که آیا جعل به وجود تعلّق میگیرد یا به ماهیت و یا به نسبت بین ایندو- که اصطلاحا «صیرورت» نامیده میشود- و لهذا در این کتاب نیز در دنبال مباحث وجود و عدم ذکر شده است.
[1]. در آیه کریمه قرآن که میفرماید:«و جعلنا من الماء کلّ شیء حی» از این موارد است.[2]. بعداً خواهیم گفت که علّیت یا اعدادی است و یا ایجابی، و خواهیم گفت که علت یا فاعلی است و یا غائی، یا مادی و یا صوری، و شک نیست که بحث «جعل» مربوط به علت فاعلی ایجابی است.
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 5 صفحه : 333