responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 500

میکنند:

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم

و ز هر چه گفتهایم و شنیدیم و خواندهایم

مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر

ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم

این شعر عینا ترجمه آیات و اخبار و احادیثی است که در این موضوع آمده است، که در قرآن به تعبیرات «تَعالی عَمَّا یصِفُونَ»، «سُبْحانَ رَبِّک رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یصِفُونَ»، «فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِک الْحَقُّ» [1] و «لا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ» [2] آمده است. در حدیث پیغمبر اکرم- که شیعه و سنی روایت کردهاند- هست که: «لا احْصی ثَناءً عَلَیک، انْتَ کما اثْنَیتَ عَلی نَفْسِک» پروردگارا من توانایی ندارم که تو را آنچنان که باید ستایش کنم، هر چه که من تو را ستایش کنم باز در حد من است نه در حد تو، ستایشی که شایسته توست فقط ستایشی است که خودت از خودت ستایش کنی یعنی تنها ذات توست که قدرت دارد تو را آنچنان که هستی بستاید، غیر ذات تو هیچ کس [قدرت ندارد] و من (او که دیگر شخص اول عرفان است) قدرت ندارم تو را آنچنان که باید ستایش کنم.

در حدیثی هست که فرمود: «کلَّما مَیزْتُموهُمْ بِاوْهامِکمْ فی ادَقِّ مَعانیهِ فَهُوَ مَخْلوقٌ لَکمْ مَرْدودٌ الَیکمْ وَ لَعَلَّ النَّمْلَ الصِّغارَ یزْعَمُ انَّ للَّهِ تَعالی زُبانِیتَین» یعنی هر چه را که با وهم و اندیشه خودتان فکر میکنید و خیال میکنید او خداست و خدا را تصور کردهاید، بدانید اشتباه کردهاید، او مخلوقی است از مخلوقات شما، مصنوعی است از مصنوعات شما، به خودتان برمیگردد؛ یعنی آن خدا نیست چیز دیگری است. بعد میفرماید هر چه که بشر بخواهد [خدا را] فکر کند، به خودش قیاس گرفته است. میگوید شما چه میدانید، شما یک چیزهایی را که به نظر خودتان کمالات میآید میگویید کمال، شاید مورچه هم که دو تا شاخک دارد که خیلی به دردش میخورد و خیلی برایش لازم و مفید است خیال میکند که خدا دو تا شاخک دارد. چون برای او دو تا شاخک خیلی مفید و لازم و ضروری است قیاس به نفس میکند و خیال میکند خدا هم دو تا شاخک دارد.

به این [وسیله] میخواهند بفهمانند که فهم بشر از اینکه خدا را به کنهش ادراک کند ناقص است. بعد همین مطلب یک تعبیرات رمزی هم پیدا کرده است. کلمه «عنقا» یا «سیمرغ» رمز یک چیزی است که اسمش را پیدا میکنند ولی خودش را هیچ وقت نمیبینند (عنقای مُغرِب)، و در لسان شعرا خدا به کنه، تعبیر به عنقا میشود. همین طور که به عنقا کسی دست پیدا نمیکند به او هم دست نمیرسد. این، اصطلاح عرفانی است؛ در کتب عرفانی میآید «عنقای مغرب»، که حافظ


[1]. طه/ 114.

[2]. بقره/ 255.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 500
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست