responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 442

جوانی با این مرد محشور بودهاند او را به تقوا و معنویت و صفا و پاکی میشناختند و اصلا وارد این دنیا بود و شاید مسیرش هم این نبود که بیاید درس بخواند و روزی مرجع و رئیس بشود. این حرفها در کارش نبود و تا آخر عمر به این پیمان خودش باقی بود. به طور قطع و یقین آثار فوقالعادهای در ایشان دیده میشد. آقای لطف اللَّه صافی گلپایگانی- که الآن از فضلای قم است و مرد خوبی است- قصهای را برای من نقل کرد، بعد من از پسر مرحوم آقا سید جمال هم پرسیدم، گفت که «آقا خودش برای خود من هم نقل کرد». قضیه این بود که مرحوم آقا ضیاء عراقی که از مراجع نجف بود- ظاهرا- در سنه 22 فوت کرد. آن وقت ما در قم بودیم. یک سال قبل از فوت آقا سید ابوالحسن بود و از نظر تدریس و علمیت، حوزه نجف را مرحوم آقا ضیاء و مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی اداره میکردند، ریاست با مرحوم آقا سید ابوالحسن بود. مرحوم آقا شیخ محمد حسین استاد آقای طباطبائی بود. او غیر از مقام علمیت، در معنویت هم مرد فوقالعادهای بوده. از آن اشخاصی بود که نمونه سلف صالح بود، که میگفتند گاهی در عبادتْ لیلةالرکوع و لیلةالسجود داشت یعنی گاهی یک شب تا صبح در رکوع بود و گاهی یک شب تا صبح در سجود بود. با اینکه به کارهای علمیاش میرسید وقتی هم به عبادت میپرداخت یک چنین کسی بود، که آقای طباطبائی خودمان قصهها و حکایتها از ایشان دارند و حتی خوابهای خیلی فوقالعاده از این استاد بزرگوارش دارد.

مرحوم آقا ضیاء فوت کرد یعنی نجف که دو پایه تدریس داشت یک پایهاش خراب شد.

محروم آقا شیخ محمد حسین تنها پایهای بود که باقی ماند. بعد از یک هفته مرحوم آقا شیخ محمد حسین هم ظاهرا با سکته مغزی از دنیا رفت؛ گفته بودند از بس که زیاد فکر میکرد، و کتابهایی که از او باقی مانده این امر را نشان میدهد؛ میگفتند که شاید همین فکر خیلی زیاد منجر به سکته مغزی شده. به هر حال یک هفته بعد ایشان سکته و فوت کرد. مرحوم آقا سید جمال در حالی که نماز شب میخوانَد و در قنوت وَتْر مکاشفه میکند، مرحوم آقا ضیاء را میبیند که دارد میآید و از او، یا خود ایشان میپرسد یا میپرسند کجا میروی؟ میگوید آقا شیخ محمدحسین فوت کرده، میروم برای تشییع جنازهاش. بعد مرحوم آقا سید جمال کسی را میفرستد که بروید ببینید خبری هست، آیا آقا شیخ محمد حسین فوت کرده؟ میروند میبینند ایشان سکته کرده.

آقای صافی گفت «من خودم از آقا سید جمال قضیه را شنیدم». بعد من از پسرش آقا سید احمد هم که الآن در تهران است قضیه را پرسیدم گفتم که من چنین قضیهای شنیدهام، گفت اتفاقا من خودم آن شب آنجا بودم و کسی که آقا مأمور کرد من بودم و گفت که من در مکاشفه این جور دیدم که آقا ضیاء میآمد و گفت «من میروم برای تشییع جنازه آقا شیخ محمد حسین» آقا شیخ محمد حسین فوت کرده یا نه؟ رفتم دیدم ایشان فوت کرده.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 442
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست