responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 146

طرح یک سؤال در زمینه بقای ماده و انرژی

موضوعی که عرض کردم از نظر من ابهام دارد (نه تنها خود مطلب ابهام دارد [1]، بلکه استنباطی هم که از آن میشود احتیاج به توضیح دارد) این است که آیا آنچه امروز به نام بقای ماده یا بقای انرژی یا بقای ماده و انرژی با هم میگویند، از نظر تعریف فلسفی (نه از نظر نامگذاری علمی؛ از نظر علمْ نامگذاری کافی است؛ از نظر فلسفه است که باید درست تعریف کرد) بازگشت به همان نظریه ذیمقراطیس است؟ نظریه ذیمقراطیس این بود که اشیائی در عالم هست که ازلا و ابدا بشخصه باقی هستند. او میگفت این میلیونها ذرهای که امروز با آنها این درخت تشکیل شده است، خود این ذره همیشه بوده و همیشه خواهد بود و هرگز کنارش ساییده نمیشود و هرگز هم تبدیل به چیز دیگری نمیشود. آیا امروز علم همین را میگوید؟ آیا علم امروز میخواهد شیئی را در دنیا نشان بدهد که ثابتِ ثابت است و هیچ تغییری در آن پیدا نمیشود؟ یا نه، آنچه که به نام اصل بقای ماده یا انرژی [معروف است] و یا آن اصلی که میگوید ماده و انرژی یک ریشه دارد که همیشه باقی است، معنایش این است که نوعش باقی است نه شخصش؛ کما اینکه میگویند مقدار ماده در عالم ثابت است. «مقدار ماده در عالم ثابت است» غیر از این است که آحاد ماده در عالم ثابت باشد.

مقصود خودم را این طور بگویم: فرض کنیم اگر موالید و وَفَیات دنیا را بتوانند طوری کنترل کنند که مثلا تمام افراد بشر در سه میلیارد ثابت بمانند (از سه میلیارد نه یک نفر بیشتر بشود و نه یک نفر کمتر) به طوری که جوری توازن برقرار کنند که در همان لحظهای که مثلا 1560 نفر میمیرند، همین مقدار انسان متولد شود، آنوقت ما میتوانیم بگوییم مقدار انسان در دنیا همیشه ثابت است، در حالی که فرد ثابتی نداریم. «مقدار انسان در دنیا ثابت است» یعنی هر تعداد انسان از میان میرود، همان تعداد انسان به وجود میآید. از نظر علمی میگوییم انسان در دنیا باقی است (این نامگذاری است) اما از نظر فلسفی هیچ چیزی باقی نیست، چون فلسفه روی واقعیات حکم میکند. واقعیت، فرد است نه مجموع؛ مجموع واقعیت ندارد. فلسفه میگوید این فرد فانی شونده است، آن فرد هم فانی شونده است و مجموع که یک امر اعتباری و قراردادی است، ثابت است.

این مطلب برای من ابهام دارد و میخواهم برای من توضیح بدهید که آیا آن اصلی که میگویند عالم از آن اصل به وجود آمده و ثابت است [2]، فقط مقدار و مجموعِ آن است که ثابت است، یا اینکه علم به یک شیء و حقیقت واقعی رسیده که میگوید خود همان شخص برای همیشه


[1]. البته خود مطلب مربوط به بحث ما نیست.

[2]. چه ماده باشد چه غیر ماده.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 146
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست