responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 3  صفحه : 549

مذهب» از ابتدا فرض بر این است که مذهب یک پدیدهای است که مولود فعل و انفعالات جامعه است، یعنی یک ریشه الهی و ماورائی ندارد، و اصلًا این [که مذهب ریشه الهی دارد] جزء فرض نیست، مثل این که اگر به ما بگویند راجع به علّت پیدایش فکر نحوست «سیزده» بروید تحقیق کنید که چطور شده که فکر نحوست «سیزده» در میان مردم پیدا شده، چون انسان میبیند منطقاً هیچ فرقی میان عدد سیزده و عدد چهارده یا عدد دوازده نیست که انسان احتمال بدهد که یک دلیل عقلی یا تجربی در کار است، میگوید این باید یک ریشه غیر منطقی داشته باشد، آن ریشه غیر منطقی چیست؟

اینها درباره دین و مذهب از اوّل بنا را بر این گذاشتند که دین یک ریشه منطقی که نمیتواند داشته باشد، حال که ریشه غیر منطقی دارد آن ریشه غیر منطقی چیست؟

پس اصل موضوعشان این است [که دین یک ریشه منطقی و الهی ندارد.]

نویسنده مقاله، ابتدا تاریخچه مختصری ذکر میکند و بعد میگوید اوّل کسی که به طور منظّم این مسأله را تحلیل کرد یک فیلسوف مادّی خیلی معروف است- که یکی از دو منبع فکری کارل مارکس نیز هموست- به نام فویر باخ. فویر باخ، آلمانی است و او را به منزله استاد کارل مارکس گرفتهاند ولی نه به معنای این که رسماً در کلاس او تحصیل کرده باشد بلکه به عنوان کسی که از افکار او خیلی استفاده کرده و به افکار او استناد کرده است. افکار کارل مارکس دو رکن دارد: از نظر منطق و طرز تفکر تابع هگل است، یعنی منطق دیالکتیک، [و از نظر فلسفه اجتماعی تابع فویر باخ.] ولی هگل ماتریالیست نبوده است، یک نوع افکار خاصّی دارد که حتّی بعضی میگویند او ایدهآلیستی است که در عین حال قائل به خدا نیست، ولی برخی میگویند قائل به خدا هست. نه، قائل به خدا هست ولی تصوّرش از خدا با تصوّر دیگران اندکی فرق دارد. فویر باخ شهرتش در افکار مادّی در همین تحلیلی است که از مذهب کرده است و آن تحلیلش این است که گفته است مذهب ناشی از حالت از خود بیگانگی انسان نسبت به خودش است. «از خود بیگانگی» نیز در فلسفه اروپا برای اوّلین بار وسیله هگل طرح میشود، چیزی در فلسفه انسان به نام «از خود بیگانگی» که شاید تعبیر صحیحترش «با خود بیگانگی» باشد یعنی برای انسان عواملی پیش میآید که خودش از خودش (با خودش) بیگانه میشود. حال این خودش یک مسألهای است که چطور میشود که انسان خودش با خودش بیگانه بشود؟ اصلًا چنین چیزی امکان دارد؟

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 3  صفحه : 549
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست