responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 796

وقتی که از دیگران بینیاز باشی، هرکاری داشته باشی از همه مردم بلند قدرتر هستی.

بوعلی سینا و مرد کنّاس

شنیدهاید که بوعلی سینا مدت زیادی از عمرش را به سیاست و وزارت گذراند و وزارت چند پادشاه را داشته است، و این از جمله چیزهایی است که علمای بعد از او بر وی عیب گرفتهاند که این مرد وقتش را بیشتر در این کارها صرف کرد، در صورتی که با آن استعداد خارق العاده میتوانست خیلی نافعتر و مفیدتر واقع شود.

یک وقتی بوعلی با همان کبکبه و دبدبه و دستگاه وزارتی و غلامها و نوکرها داشت از جایی عبور میکرد. به یک کنّاسی برخورد کرد که داشت کنّاسی میکرد و مستراحی را خالی مینمود. بوعلی هم معروف است که سامعه خیلی قوی داشته و حتی مطالب افسانه واری در این مورد میگویند. کنّاس با خودش شعری را زمزمه میکرد. صدا به گوش بوعلی رسید:

گرامی داشتمای نفس از آنت

که آسان بگذرد بر دل جهانت

بوعلی خندهاش گرفت که این مرد دارد کنّاسی میکند و منّت هم بر نفسش میگذارد که من تو را محترم داشتم برای اینکه زندگی بر تو آسان بگذرد. دهنه اسب را کشید و آمد جلو گفت: انصاف این است که خیلی نفست را گرامی داشتهای! از این بهتر دیگر نمیشد که چنین شغل شریفی انتخاب کردهای! مرد کنّاس از هیکل و اوضاع و احوال شناخت که این آقا وزیر است. گفت: «نان از شغل خسیس خوردن، به که بار منّت رئیس بردن» (گفت: همین کار من از کار تو بهتر است.) بوعلی از خجالت عرق کرد و رفت [1] خود این یک مطلبی است و یک نیازی است برای انسان: آزاد زندگی کردن و زیر بار منّت احدی نرفتن. این برای کسی که بویی از انسانیت برده باشد باارزش ترین چیزهاست، و این بدون اینکه انسان کاری داشته باشد که به موجب آن متکی به نفس و متکی به خود باشد ممکن نیست.


[1]. این داستان در نامه دانشوران ذکر شده است.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 796
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست