responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 654

است (در اینجا راستی مبنای عزت قرار گرفته) و دروغ گفتن عجز و ناتوانی است؛ آدم ناتوان دروغ میگوید، آدم قوی که دروغ نمیگوید.

در نهج البلاغه جمله دوم از حِکم چنین است: ازْری بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، یعنی آن کسی که طمع را شعار خود قرار داده، حقارت به نفس خود وارد کرده است. اینجا طمع به این جهت محکوم شده است که انسان را خوار میکند. مبنای این خُلق پلید، حقارت نفس ذکر شده. وَ رَضِی بِالذُّلِّ مَنْ کشَفَ عَنْ ضُرِّهِ. شرعاً مکروه است که انسان اگر گرفتاری و ابتلایی دارد پیش هرکس که رسید بگوید، چون این امر آدمی را حقیر میکند.

حدیثی از حضرت صادق هست که در داستان راستان نقل کردهام: مردی آمد خدمت حضرت صادق و شکایت از روزگار کرد که چنین و چنانم، درماندهام و قرض دارم. حضرت مقداری پول به او دادند. او گفت: من مقصودم این نبود که بخواهم چیزی بگیرم، خواستم شرح حالم را بگویم که دعایی بفرمایید. فرمودند:

من هم نگفتم مقصود تو این بود، ولی این را بگیر و به مصرف خودت برسان، چیزی هم میگویم و آن این است: وَ لا تُخْبِرِ النّاسَ بِکلِّ ما انْتَ فیهِ فَتَهونَ عَلَیهِمْ [1] هر گرفتاری که داری جلو مردم بازگو نکن [زیرا] نزد ایشان خوار میشوی و این کار یعنی در زندگی شکست خوردهام.

جمله وَ رَضِی بِالذُّلِّ مَنْ کشَفَ عَنْ ضُرِّهِ یعنی آن که درد و رنج و ناراحتی خود را جلو مردم بازگو میکند به ذلت تن داده. وَ ها نَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ مَنْ امَّرَ عَلَیها لِسانَهُ هرکس شهواتش را بر خود حکومت دهد نفسش را در مقابل خود خوار کرده. این جمله خیلی پرمعنی است.

جمله دیگری در نهج البلاغه هست: الْمَنِیةُ وَ لَاالدَّنِیةُ مرگ و نه پستی، وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّلُ [2]. باز همان روح عزت نفس موج میزند. انسان چرا دست پیش دیگران دراز کند؟! به کم میسازم و دست پیش دیگران دراز نمیکنم. سعدی داستانی در بوستان دارد که آن را از عارفی نقل میکند. ولی این داستان، حدیث است که حضرت امیر از جلو دکان قصابی میگذشتند. قصاب گفت: گوشتهای خوبی


[1]. بحارالانوار، ج 47/ ص 34

[2]. حکمت 396

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 654
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست