responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 547

افراد کم و بیش گرفتارش هستند. مثلًا انسان یک لباسی را برای خودش انتخاب کرده و تشخیصش این است که رنگ خوبی را انتخاب کرده. بعد یکی میآید و میگوید: این رنگ مزخرف چیست که انتخاب کردهای؟! آن یکی و آن دیگری نیز همین را میگویند. کم کم خود آدم اعتقاد پیدا میکند که بد چیزی است. تازه آنها هم که میگویند، گاهی برای این است که عقیده انسان را تغییر بدهند نه آنکه از روی عقیده خودشان میگویند. اینکه انسان در مسائلی که مربوط به خودش است تحت تأثیر قضاوت دیگران قرار بگیرد [صحیح نیست] و به ما گفتهاند هرگز تحت تأثیر قضاوت و تشخیص دیگران نسبت به خودتان قرار نگیرید.

آخوند مکتبی و شاگردان

داستانی که مثنوی نقل کرده معروف است که یک آخوند مکتبی بود که بچههای زیادی را درس میداد. (در قدیم بچهها را خیلی اذیت میکردند). بچهها دلخوشیشان این بود که روزی از چنگ این آخوند خلاص و آزاد بشوند. بچههای زرنگ با خود گفتند که ما چکار کنیم که آخوند ما را رها کند؟ نقشهای کشیدند. فردا یکی از بچهها که اول آمد- و آخوند نشسته بود- گفت: جناب آخوند! خدا بد ندهد، مثل اینکه مریض هستید، کسالتی دارید. گفت: نه، کسل نیستم، برو بنشین. رفت نشست. نفر بعد آمد و گفت: جناب آخوند! رنگ رویتان امروز پریده. آخوند کمی آرامتر گفت: برو بنشین سر جایت. سومی آمد و همین را گفت، و آخوند صدایش کمی شلتر شد. تردیدش برداشت که شاید من مریض هستم. هربچهای که آمد همین را گفت. سرانجام آخوند گفت: بلی کسلم، خیلی ناراحتم، و از او اقرار گرفتند که ناخوش است. گفتند: اجازه بدهید برایتان شوربایی بپزیم. و کم کم آخوند مریض شد و رفت دراز کشید، شروع کرد به ناله کردن و به بچهها گفت: بروید منزل که من ناخوش هستم. بچهها هم همین را میخواستند.

غرض اینکه این بچهها در اثر تلقین، این بدبخت را انداختند و مریض کردند.

حضرت فرمود: [ای هشام!] اصلًا به قضاوت مردم ترتیب اثر نده، و عجیب دعوتهایی است راجع به استقلال عقل و فکر. فرمود:

لَوْ کانَ فی یدِک جَوْزَةٌ وَ قالَ النّاسُ فی یدِک لُؤْلُؤَةٌ ما کانَ ینْفَعُک وَ انْتَ

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 547
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست