نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 22 صفحه : 542
استنباط میشود مسئله تجزیه کردن یک سخن است، یعنی عناصر درست را از عناصر نادرست جدا کردن. فرق است میان اینکه انسان از دو سخن درستش را بگیرد و نادرستش را رها کند، و تجزیه کردن یک سخن که انسان عناصر درستش را بگیرد و عناصر نادرستش را الغاء کند و اینقدر تشخیص داشته باشد که بگوید از این سخن این قسمتش درست است و این قسمتش نادرست. این همان مطلبی است که در روایات تعبیر به نقد و انتقاد شده است.
وقتی میگویند: انْتَقَدَ الدِّرْهَمَ یا: انْتَقَدَ الْکلامَ (که در هر دو مورد به کار میرود) یعنی اظْهَرَ عُیوبَهُ وَ مَحاسِنَهُ [عیوب و محاسن آن درهم یا کلام را آشکار کرد] چنانکه سکهای را که به محک میزنند، آن طلای خالص و به اصطلاح عیارش را به دست میآورند. کلامی را نقد کردن نیز یعنی خوبیهای آن را از بدیهای آن جدا کردن.
در این زمینه احادیث زیاد و عجیبی داریم. یکی این است که در روایات ما از حضرت مسیح روایت شده است که میفرمود: خُذِ الْحَقَّ مِنْ اهْلِ الْباطِلِ وَ لا تَأْخُذِ الْباطِلَ مِنْ اهْلِ الْحَقِ. در اینجا ظاهراً توجه به این است که شما به گوینده سخن توجه نداشته باشید، سخن شناس باشید، تکیهتان روی گوینده سخن نباشد؛ ای بسا حق را از اهل باطل بشنوید بگیرید، وای بسا باطل را از اهل حق بشنوید نگیرید. شاهدم این جمله آخر است که فرمود: کونوا نُقّادَ الْکلامِ[1] صرّافِ سخن باشید.
بعد امام موسی بن جعفر علیه السلام جملههایی در این زمینه میفرماید: