نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 2 صفحه : 92
در همه موجودات محسوس، موجودی نتوان یافت که «به خود» باشد یعنی از غیر خود بینیاز باشد و با فرض نیست شدن غیر خود بتواند موجود بماند. این است که فقر، احتیاج و نیازمندی سراسر این موجودات را فرا گرفته است.
5. نسبیت
موجودات محسوس و مشهود، چه از نظر اصل هستی و چه از نظر کمالات هستی، موجوداتی نسبی میباشند؛ یعنی اگر فیالمثل آنها را به بزرگی و عظمت یا به توانایی و قدرت و یا به جمال و زیبایی و یا به سابقه و قدمت و حتی به هستی و «بود» توصیف کنیم، از جنبه مقایسه با اشیاء دیگر است. مثلًا اگر میگوییم خورشید بزرگ است، یعنی نسبت به ما و زمین ما و ستارگانی که جزء منظومه خورشیدی ما هستند بزرگ است، اما همین خورشید نسبت به برخی ستارگانْ کوچک است؛ و اگر میگوییم قدرت فلان کشتی یا فلان حیوان زیاد است، یعنی با مقایسه با قدرت انسان یا ضعیفتر از انسان. همچنین جمال و زیبایی و علم و دانایی. حتی هستی و بودِ یک چیز، نسبت به هستی و بودِ دیگر «نمود» است. هر هستی و هر کمال و هر دانایی و هر جمال و هر قدرت و عظمت و هر جلالی را که در نظر بگیریم نسبت به پایینتر از خود است، اما بالاتر از آن هم میتوان فرض کرد و نسبت به آن بالاتر همه این صفات تبدیل به ضد خود میشود، یعنی نسبت به بالاترْ بود، نمود و کمال، نقص و دانایی، جهل و جمال، زشتی و عظمت و جلال، حقارت میشود.
نیروی عقل و اندیشه انسان که برخلاف حواس، تنها به ظواهر قناعت نمیکند و شعاع خویش را تا درون سراپرده هستی نفوذ میدهد، حکم میکند که هستی نمیتواند منحصر و محدود به این امور محدود و متغیر و نسبی و مشروط و نیازمند بوده باشد.
این سراپرده هستی که در مقابل خویش میبینیم، در مجموع به خود ایستاده است و تکیه به خویشتن دارد. ناچار حقیقت نامحدود و پایدار و مطلق و غیر مشروط و بینیاز که تکیهگاه همه هستیها میباشد و در همه ظروف و همه زمانها حضور دارد، موجود است و اگرنه سراپرده هستی نمیتوانست روی پای خود بایستد؛ یعنی اساساً سراپرده هستی در کار نبود، عدم و نیستی محض در کار بود.
قرآن کریم خداوند را با صفاتی از قبیل «قیوم»، «غنی» و «صمد» یاد میکند و
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 2 صفحه : 92