responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 2  صفحه : 313

عوامل خلقت ساخته میشود، اما انسان، پس از آفرینش، تازه مرحله اینکه چه باشد و چگونه باشد آغاز میشود. انسان آن چیزی نیست که آفریده شده است، بلکه آن چیزی است که خودش بخواهد باشد؛ آن چیزی است که مجموع عوامل تربیتی و از آن جمله اراده و انتخاب خودش او را بسازد.

به عبارت دیگر، هر چیزی از نظر ماهیت که چیست و از نظر کیفیت که چگونه باشد، «بالفعل» آفریده شده، اما انسان از این نظر «بالقوّه» آفریده شده است؛ یعنی بذر انسانیت در او به صورت امور بالقوّه موجود است که اگر به آفتی برخورد نکند آن بذرها تدریجاً از زمینه وجود انسان سر بر میآورد و همینها فطریات انساناند و بعدها «وجدان» فطری و انسانی او را میسازند.

انسان، برخلاف جماد و نبات و حیوان، شخصی دارد و شخصیتی. شخص انسان (یعنی مجموعه جهازات بدنی او) بالفعل به دنیا میآید. انسان در آغاز تولد از نظر جهازات بدنی مانند حیوانات دیگر بالفعل است، ولی از نظر جهازات روحی، از نظر آنچه بعداً شخصیت انسانی او را میسازد، موجودی بالقوّه است؛ ارزشهای انسانی او در زمینه وجودش بالقوّه موجود است و آماده روییدن و رشد یافتن [1].

انسان از نظر روحی و معنوی یک مرحله از مرحله بدنی عقبتر است؛ جهازات بدنیاش در رحم وسیله عوامل دستاندرکار آفرینش ساخته و پرداخته


[1]. تحقیق در مسئله فطرت، به مفهوم اسلامی آن، در رسالهای جداگانه انشاءاللَّه منتشر خواهد شد. در اینجا همین قدر میخواهیم مطلب روشن شود که نظریه فطرت، در مفهوم اسلامی آن، برخلاف مفهوم دکارتی و کانتی و غیره به معنی این نیست که انسان از بدو تولد، پارهای از ادراکات یا گرایشها و خواستها را بالفعل دارد و به تعبیر فلاسفه با عقل و اراده بالفعل متولد میشود، همچنان که درباره انسان نظریه منکران فطرت از قبیل مارکسیستها و اگزیستان سیالیستها را نمیپذیریم که انسان در آغاز تولد پذیرا و منفعل محض است و هر نقشی به او داده شود بیتفاوت است نظیر یک صفحه سفید که نسبتش با هر نقشی که روی آن ثبت شود متساوی است؛ بلکه انسان در آغاز تولد، بالقوّه و به نحو امکان استعدادی خواهان و متحرک به سوی یک سلسله دریافتها و گرایشهاست و یک نیروی درونی او را به آن سو سوق میدهد (با کمک شرایط بیرونی) و اگر به آنچه بالقوّه دارد برسد، به فعلیتی که شایسته اوست و «انسانیت» نامیده میشود رسیده است و اگر فعلیتی غیر آن فعلیت در اثر قَسر و جبر عوامل بیرونی بر او تحمیل شود، یک موجود «مسخ شده» خواهد بود. این است که مسخ انسان که حتی مارکسیستها و اگزیستان سیالیستها از آن سخن میگویند تنها با این مکتب قابل توجیه است.

از نظر این مکتب، نسبت انسان در آغاز پیدایش با ارزشها و کمالات انسانی، از قبیل نسبت نهال گلابی با درخت گلابی است که یک رابطه درونی به کمک عوامل بیرونی، اولی را به صورت دومی درمیآورد نه از قبیل تخته چوب و صندلی که تنها عوامل بیرونی آن را به این صورت درمیآورند.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 2  صفحه : 313
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست