responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 467

قائل نشو، و از این حرفها. یک وقتی در جایی دیدم دکتر فخرالدین شادمان گفته بود در آن زمان این کلمه «جام عدل» یک اصطلاح بوده (و شاید به جای «جام عدل» چیز دیگر را میگفت، که بعدها نُسّاخ اشتباه کردند)؛ یعنی اگر کسی به اصطلاح آن زمان آگاه باشد میفهمد که مقصود حافظ از این جمله چیز دیگری بوده. بدون شناختن عصر حافظ امکان ندارد که انسان بتواند تعبیرات او را دریابد.

یا شعر دیگر او: «به رکن آباد ما صد لَوْحَشَ اللَّه». مطرح بوده که «لوحش اللَّه» یعنی چه؟ آیا صد لوحش، اللَّه؟ در این صورت «لوحش، اللَّه» یعنی چه؟ یا: لو، حش اللَّه؟ حش اللَّه هم باز معنی ندارد. آنوقت آنهایی که وارد ادبیات هستند میگویند این، تعبیر عامیانه جملهای بوده که در آن زمان معمول بوده است. وقتی میخواستهاند جایی را دعا بکنند، مثل اینکه میگفتند شیرازِ محروسه ما حَرَسَهُ اللَّه، میگفتند: لا اوْحَشَهُ اللَّه یعنی خدا موجبات وحشت و ناامنی برایش فراهم نکند. این لا اوحشه اللَّه اینقدر در زبان عامیانه تکرار شده که لوحش اللَّه گردیده است: شیراز لوحش اللَّه، یعنی لا اوحشه اللَّه. آنوقت حافظ میگوید: «به رکن آباد ما صد لوحش اللَّه» صد بار دعا میکند که لا اوحشه اللَّه.

خوب، انسان تا به آن زمان آگاه نباشد و زبان آن زمان را نداند کی عقلش میرسد که «لوحش اللَّه» مخفف «لا اوحشه اللَّه» است؟ یا خیلی چیزهای دیگر که اشاراتی در شعر حافظ به وقایع زمان خودش هست که انسان اگر وقایع آن زمان را بداند میفهمد:

در میخانه ببستند خدایا مپسند

که در خانه تزویر و ریا بگشایند

این شعر اشاره به یک داستانی میکند که در آن زمان، امیر مبارزالدین که یک آدم- به قول اینها- ریاکاری بود برای گول زدن مردم چنین کاری کرده بود. انسان تا آن تاریخ را نداند نمیفهمد این شعر چه میخواهد بگوید.

امتیاز آیت اللَّه بروجردی

این مطلب درست است به این معنا که تا محیط یک شخص دانسته نشود معنا و مفهوم جمله او فهمیده نمیشود. این اتفاقاً در همه جا هست. مرحوم آقای بروجردی یکی از امتیازاتی که بر همه داشت و کسی در این قضیه رقیب او نبود، این بود که بر مسائل فقهی حتی از جنبه تاریخی احاطه داشت، یعنی آن زمانها را میشناخت، رجال و راویها را شخصاً میشناخت که او اهل چه شهری بوده، در آن شهری که او بوده چه فقهایی بودهاند و چه مسائلی در آن جوّ مطرح بوده. میآمد مثلًا میگفت که «فلان راوی آمده از امام چیزی را سؤال کرده و امام جوابی داده.» خوب، معمولًا دیگران انگار این را مجزا حساب میکنند، کتاب وسائل را باز میکنند، فلان راوی فلان سؤال را از

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 467
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست