نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 15 صفحه : 46
عوامل زیستی، یک افراد فوق العادهای ظهور میکنند و این افراد فوق العاده منشأ تحول تاریخ میشوند و به عبارت دیگر اینکه افراد فوق العاده منشأ تحول تاریخ هستند، به عوامل زیستی برمیگردد. پس در واقع ما عامل تحول تاریخ را برگرداندیم به عوامل زیستی: این چرا نابغه شده؟
حتماً یک عوامل خاص زیستی در او هست، مثلًا یک عوامل وراثتی [در او وجود دارد]، یک سلسله پدرهای چنینی داشته، مادرهایش اینجور بودهاند و یک ژنهایی از آنها به او به ارث رسیده و بعد یک ترکیبی در ژن این شخص صورت گرفته و یک ساختمان خاصی به وجود آمده که او یک فرد فوق العاده شده است دارای یک مغز فوق العاده، یک اعصاب فوق العاده و یک اراده فوق العاده. پس در واقع مسئله «مردان بزرگ» از یک جهت برمیگردد به عوامل زیستی.
حال میرویم سراغ عامل دیگر: نیروی برهم انباشته دانش. این را شاید بشود عامل مستقلی به حساب آورد ولی این عامل برمیگردد به اینکه انسان یک خصوصیت نوعی دارد و آن خصوصیت نوعی انسان که او را از نظر تاریخی هم متکامل میکند این است که میتواند تجارب و اندوختههای علمی خود را حفظ و نگهداری کند. در حیوانات چنین استعدادی نیست و آن اینکه بتواند علم را به نسل دیگر منتقل کند که علم نسل قبلی با علم نسل بعدی- که او چیزی بر سرمایه نسل قبل میافزاید- روی همدیگر انباشته میشود، جمع میشود، متکامل میشود، نسل دیگری میآید، باز تجربیات و معلومات بیشتری دارند و اینها با آنچه که در نسل پیشین بوده جمع میشود [و به همین ترتیب دانش بشر متکامل میشود.] در میان حیوانات، این انسان است که [این خصوصیت نوعی را دارد و] این برمیگردد به همان استعداد کتابت و نوشتن: عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْانْسانَ ما لَمْ یعْلَمْ[1] و دیگر: عَلَّمَهُ الْبَیانَ[2]. انسان از وقتی که انسان شده این دو توانایی در او بوده است: یکی توانایی بیان [و دیگر توانایی نوشتن.] حال انسان کی و به چه شکل انسان شد، کاری نداریم. بالاخره یک مرحلهای هست که در آن مرحله، انسان به همین مرحله انسانیت خود رسیده که میتواند مافی الضمیر خودش را، اندیشه خودش را، اندوخته و تجربه خودش را به وسیله بیان با الفاظ و حروف و کلمات و علامات لفظی به دیگران منتقل کند- که این فقط در زبان واحد مفید و مؤثر است- و هم میتواند به وسیله یک سلسله علامات کتبی (حال اینکه خطوط تکامل پیدا کرده به جای خود) با یک سلسله علامات نقشی، اندوخته و تجربه خودش را باقی بدارد و حفظ کند.
این سبب میشود که معلومات هر نسلی به نسلهای دیگر تا حد زیادی- اگر نگوییم صد درصد، لااقل نود درصد- منتقل شود و با آنچه که در نسل بعد جمع میشود روی همدیگر انباشته گردد و