responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 362

هم توجه ندارد و بهطور کلی میگوید انسان به وسیله دین، خود را از دست داده است و بعد با نفی دین بار دیگر خود را مییابد و بازگشت به خودش میکند. انسان از خودش دور شده است، بار دیگر به خودش بازگشت میکند.

« از خود بیگانگی » از نظر مارکس

مارکس در همین مسئله «از خودبیگانگی» دو نظر دیگر ابراز داشت که [از] اینها پیش افتادگی نسبت به فویرباخ پیدا میشود. [گفت این نظریه] در این جهت که دین مظهر از خود بیگانگی بشر است چون در آن مفاهیمی از قبیل رضا، تسلیم، زهد و توکل وجود دارد درست است، ولی دو نقص در نظریه فویرباخ هست، یکی اینکه تنها به دین توجه کرده است و این تنها دین نیست که انسان را با خودش بیگانه میکند و مظهر انکار انسان است خودش را، خیلی چیزهای دیگر هم از این قبیل است. دولت از این قبیل است، سرمایه یعنی پول هم از این قبیل است. پول خودش مظهر انکار بشر است خودش را، به طوری که انسان همه چیز را پول میبیند و پول را برتر از خودش میبیند. همان حالت پول پرستی که ما میگوییم، در بشر پیدا میشود. انسان که نباید پرستنده پول باشد، پول باید در خدمت انسان باشد، ولی شما میبینید انسانها در وضعی قرار میگیرند که اساساً پول که باید برای آنها وسیله باشد، برای آنها مقصد است و در واقع خودشان را برای پول میخواهند و اینها میشوند پرستنده پول، تسلیم در مقابل پول. همچنین دولت که باید تشکیلاتی در خدمت بشر باشد، بعد حالت خداوندگاری و مطاع و متبوع بودن و حالت همه چیز بودن پیدا میکند به طوری که بشر خودش را در مقابل دولت هیچ میداند و همه چیز را دولت میداند و دولت را مظهر اصلی جامعه میداند، که در اینجا نظریاتش با نظریات هگل خیلی متفاوت میشود، یعنی مارکسیسم در اینجا کمی اصالت فردی میشود. بر خلاف فلسفه هگل که اصالت جمعی است و او دولت را مظهر عالی انسانیت میشمارد، مارکس بر عکس، دولت را نفی کننده انسانیت میشمارد. پس انسان اگر بخواهد به خویشتن بازگردد و از خودبیگانگی را از خود دور کند باید دولت را هم از بین ببرد، دیگر دولتی وجود نداشته باشد که دولت یک چیز باشد ملت یک چیز دیگر؛ نه، خود ملت باشد به جای دولت، ملت خودش خودش را اداره کند. سرمایهای و [شخص] سرمایه داری وجود نداشته باشد بلکه سرمایه اشتراکی باشد. این یک جهتِ فراگذشتن [مارکس از فویرباخ.]

جهت دیگر این است که به عقیده مارکس فویرباخ نتوانست ریشه این مطلب را نشان بدهد که چرا بشر به انکار و به نفی خودش میپردازد. کأنه این را یک امر عادی و اتفاقی تلقی کرده است، در صورتی که کارل مارکس برای آن یک واقعیت تاریخی و مادی قائل شد یعنی آن را

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 362
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست