responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 361

انکار خود و به نفی خود میپردازد یعنی خودش مشتمل بر نفی خودش است و به تعبیر دیگر خودش خودش را نفی میکند و خودش خودش را انکار میکند. طبیعت همان ایده نفی شده و ایده انکار شده است و انسان از نظر هگل نفی در نفی است یعنی انکارِ انکار است و به معنی دیگر نوعی بازگشت است ولی در سطح بالاتر. انسان، ترکیب و سنتز خدا و طبیعت است. او در مسئله اینکه روح چگونه خود را انکار میکند و چگونه خود را نفی میکند تعبیر «از خود بیخود شدن» و «با خود بیگانه شدن» کرده است، یعنی همانچه را که «آنتی تز» مینامد، «از خود بیخود شدن» و «با خود بیگانه شدن» و «خود از خود بیرون رفتن» و «خود را انکار کردن» تعبیر کرده است.

فویرباخ که اساس جنبههای ایده آلیستی فلسفه هگل را قبول ندارد و یک فیلسوف ماده گراست همان اصل از خودبیگانگی را از هگل گرفته و به کار برده است اما نه در آن موردی که هگل به کار برده بلکه در مورد خود انسان، و در واقع در مورد انسان و تاریخ به کار برده است. او در یک تحلیل جامعه شناسانه که از پیدایش دین کرده است دین را مظهر از خودبیگانگی بشر دانسته است، یعنی مظهر انکار بشر خودش را. بشر آنگاه که به انکار خود پرداخت دین به وجود آمد. با چه بیان؟ گفته است انسان یک موجود دو سرشتی است، یک موجودی که از یک طرف از یک سلسله خصلتهای عالی برخوردار است و از طرف دیگر دارای یک سلسله خصلتهای حیوانی است. انسان بعد از آنکه در آن سرشت سفلی وجود خودش سقوط میکند و غرق میشود، خود را انکار میکند یعنی خود را از آن جنبه انسانی که دارد یا به تعبیر قدمای ما بگوییم خودش را که مظهر و مجمع کمالات است انکار میکند و گویی چنین چیزهایی را در خود سراغ ندارد در حالی که هرچه هست در خودش است. آنگاه اینها را در یک موجود برتر از خود فرض میکند و به این شکل مفهوم «خدا» ساخته میشود. این است که انسان در مقابل خدا یک نوع ژستهای «ناچیز گرایانه» پیدا میکند؛ مرتب کوشش میکند که خودش را ذلیل و حقیر و فقیر نشان بدهد و جلوه کند برای اینکه میخواهد همه عظمتها و همه عزتها و همه کمالها را در آن موجودی که در ماوراء خودش فرض کرده است قرار بدهد. به این ترتیب انسان به نفی خودش میپردازد. آنگاه گفت که اگر انسان به همین مقدار یعنی به همین حد فکری و نظری قناعت میکرد و بر طبق این به عمل نمیپرداخت، مصیبت زیادی نبود، مصیبت زیاد آن وقت است که در مقابل همان موجود به قول او «متعدی» که خودش برای خودش ساخته است تسلیم میشود، کرنش میکند و از خودش سلب شخصیت و اراده میکند. پس انسان اگر بخواهد به مقام انسانی خودش برسد باید بار دیگر به انکار این انکار بپردازد تا شخصیت خودش را باز یابد و در واقع به خود باز گردد.

فویرباخ تصریح نکرده که [آیا این سخن را] با همان اساس دیالکتیک هگل میگفته است که معنایش این است که انسان در یک سطح بالاتر به خود باز گردد، و یا اینکه نه، به دیالکتیک هگل

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 361
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست