responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 147

اجتماعی غیرممکن بود. اصل «کلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیهِمْ فَرِحونَ» [1] را دو جور میشود معنی کرد. یکی اینکه هر گروهی هرچه را دارند، چون دارند به آن شادمانند، یعنی این شادمانی بعد از داشتن پیدا میشود: هرکسی هرچه دارد به دلیل اینکه دارد به آن دلخوش است. دیگر اینکه اشخاص، اول به آن خوشند بعد انتخاب میکنند. از آن جهت به آنچه دارند خوشند که طبیعت، هرکسی را به سوی همانچه که بیشتر استعدادش را دارد راهنمایی میکند. مثلًا اگر همه مردم مثل ابوریحان بیرونی باشند یعنی دیوانه علم باشند اصلًا جامعه میخوابد. در یکی استعداد فنی هست، در یکی استعداد تجاری هست و ... البته همه استعدادها در همه هست اما در یکی وفورش در این قسمت است، در دیگری وفورش در آن قسمت است و همین سبب میشود که مردم بهطور طبیعی گروه گروه شوند.

شما میبینید حتی در یک خانواده ذوقها مختلف است، رشتههایی که افراد آن خانواده انتخاب میکنند (هستند افرادی که واقعاً انتخاب میکنند) متفاوت است و ذوقشان مختلف کشیده میشود و این خودش یک نوع حالت طبیعی اجتماعی است، یعنی فطرت اجتماعی انسان اقتضا میکند که هریک از انسانها [به سوی رشتهای کشیده شود به طوری که] افراد تا حدی حالت اعضای یک اندام را پیدا میکنند، و لهذا بسیاری از امور از نظر جریانهای اجتماعی قابل پیش بینی نیست ولی فطرت کار خودش را میکند. مثلًا در یک شرایطی یک چیزی بکلی همه شرایط علیه اوست که انسان فکر میکند این دیگر باید بکلی از بین برود، یک وقت میبینید همان از یک جای دیگر جوانه میزند.

ویل دورانت در کتاب درسهای تاریخ- که کتاب بدی نیست از این نظر که نکتههای زیادی دارد ولی نه به اندازه کتابهای علمی- در بحثی که راجع به دین دارد (او خودش یک آدم ضد دین است) میگوید: «دین صد جان دارد، هرچه او را بکشند دومرتبه زنده میشود.» میگوید در خیلی جاهای دنیا بوده که دین را ریشه کن کردهاند- مثال هم میآورد- دومرتبه جوانه زده است، دین نمیمیرد. البته او به آن تعبیری که ما میگوییم نمیگوید پس معلوم میشود دین از فطرت بشر ناشی میشود ... [2]

آری، در حالی که تمام شرایط اجتماعی بر ضد یک جریان است، میبینید آن چیزی که فطرت فرد و فطرت جامعه است و نباید از بین برود از یک جای دیگر و بلکه از جاهای دیگر طلوع میکند، چنانکه دهها نفر امثال من در آن زمان همینطور بودند.


[1] روم/ 32.

[2] [در اینجا چند دقیقه از بیانات استاد روی نوار ضبط نشده است. قرائن نشان میدهد که در این چند دقیقه استاد شهید داستان مهاجرت خود در سنین نوجوانی به مشهد و قم برای تحصیل علوم دینی- علی رغم مخالفت شدید رضاخان و اربابانش با روحانیت- را نقل کردهاند.]

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 147
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست