responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس‌های اسفار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 142

لوازم را برای غیر فلک قائل نیستید، این را چطور توجیه میکنید؟

شما که آن حرف را میزنید و میگویید اگر حرکت لازمه ذات جسم باشد باید در همه اجسام یکسان باشد این لوازمی را که برای فلک قائل هستید چطور توجیه میکنید؟

اشتباه فخر رازی در مورد رابطه ماده و صورت

مرحوم آخوند به این اشکال هم جواب میدهد. این جواب را خوب توجه کنید چون در خیلی جاهای دیگر هم به درد میخورد. من به بیان خودم عرض میکنم چون میخواهم به بیان واضح تری عرض کرده باشم. میگوید فخر رازی گویی رابطه ماده را با صورت و رابطه جنس را با فصل درست درک نکرده و خیال کرده است که رابطه فصل با جنس یا رابطه صورت با ماده از قبیل رابطه عرض شیء با شیء است و لهذا آن تقسیمی را که فقط در مورد اعراض میتواند صحیح باشد، در مورد صورت و فصل آورده است. فرق اینها چیست؟.

اعراض یعنی اموری که خارج از ذات هستند ولی در خارج ملحق به ذات میشوند که بهتر است تعبیر «اعراض» بکنیم نه «عوارض» [1]. اعراض نسبت به معروضات خود این


[1]. گاهی خلط شدن اصطلاحات، منشأ اشتباهات خیلی بزرگ میشود. از اصطلاحاتی که در مورد آن میان ما هم این خلط و اشتباه در قدیم بوده ولی بعدها متأخرین آنها را از یکدیگر تفکیک کردند که دیگر در اصطلاح متأخرین اشتباه نمیشود [ «عرض» و «عرضی» است]. در میان فرنگیها هم نظیر این اشتباه را همیشه میبینیم. منطقیین و فلاسفه دو اصطلاح دارند. یک اصطلاح همان است که در باب کلیات خمس به کار میرود که کلیات را به پنج قسم تقسیم میکنند: جنس، نوع و فصل (که این سه کلی را «ذاتی» میگویند) و عرض خاص و عرض عام که این دو کلی را «عرَضی» میگویند. غالباً میگویند «عرض خاص» و «عرض عام» ولی گاهی میگویند «عرضی خاص» و «عرضی عام». البته اگر عرضی خاص و عرضی عام بگویند بهتر است یعنی کمتر اشتباه میشود ولی معمولًا- از جمله در حاشیه ملا عبداللَّه- عرض خاص و عرض عام میگویند. این یک اصطلاح. در اینجا عرض (که بهتر است عرضی بگوییم) در مقابل چه چیز قرار میگیرد؟ در مقابل ذاتی؛ پس کلی یا ذاتی است یا عرضی، و عرض در اینجا به معنی عرضی است.

فلاسفه و منطقیین اصطلاح دیگری دارند، آنجا که ماهیات را به ده مقوله اصلی دسته بندی میکنند که یک مقوله جوهر است و نُه مقوله دیگر عبارتند از: کم، کیف، اضافه، أین، متی، وضع، جده، ان یفعل و ان ینفعل که به آنها «مقولات عرضی» میگویند. در اینجا عرض یا عرضی در مقابل جوهر قرار میگیرد در حالی که در باب کلیات خمس در مقابل ذاتی قرار میگیرد و اینها با یکدیگر تفاوت دارند و در واقع اصلًا ربطی به یکدیگر ندارند. آیا لازمه عرضی بودن و ذاتی نبودن امری در باب کلیات خمس این است که آن امر عرض باشد و جوهر نباشد؟ ممکن است امری، ذاتی باشد و در عین حال عرض در مقابل جوهر باشد. چون ذاتی و عرضی در باب کلیات خمس امری نسبی یعنی مقایسهای است. ذاتی در باب کلیات

نام کتاب : درس‌های اسفار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست