responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 9  صفحه : 125

مناجات پيامبر صلی الله عليه و آله

اين داستان را مکرر گفتهام. امّ سلمه میگويد يک شب ديدم پيغمبر اکرم در بستر نيست. برخاستم ببينم کجاست. تا نشستم احساس کردم که در گوشه اتاق نشسته و مشغول عبادت و مناجات است. (اتاقها تاريک بوده و چراغ خواب و برق خيابان و اين چيزها که نبوده.) گوش کردم ببينم پيغمبر چه میگويد. ديدم در مناجات خودش جملههايی دارد از اين قبيل:الهی لاتُشْمِتْ بی عَدُوّی. خدايا مرا مورد شماتت دشمن قرار نده.لاتَسْلُبْ مِنّی صالِحَ ما اعْطَيْتَنی نعمتهای خوبی به من دادهای، خدايا از من نگير.وَ لا تَرُدَّنی الی کلِّ سوءٍ انْقَلْتَنی مِنْهُ مرا به اين بديها که از آنها نجات دادهای برنگردان.وَ لا تَکلْنی الی نَفْسی طَرْفَةَ عَيْنٍ ابَداً خدايا يک چشم بههم زدن نيز مرا به خود وامگذار. به اينجا که رسيد ديگر امّ سلمه بيتاب شد، صدای هقهق گريهاش بلند شد. پيغمبر نمازش را تمام کرد. فرمود: امّسلمه! چرا گريه میکنی؟ گفت:

يا رسولَ اللَّه! وقتی شما میگوييد خدايا مرا يک لحظه به خود وامگذار، پس تکليف ما چيست؟ فرمود: مطلب همينطور است؛ خدا يونس را يک لحظه به خود واگذاشت که آمد به سرش آنچه آمد.

حال هر کسی که اعتماد به خود داشته باشد يعنی اعتمادش را از خدا سلب کند و متکی به خودش باشد که خدا چه طلبی از من دارد؟ مگر غير از اين است که خدا يک حاکم عادل است؟ حاکم عادلْ ظالمها و متجاوزها را عذاب میکند، من [ظلم و تجاوز] نمیکنم، خدايا در مقابلت ايستادهام، به عدل تو به تو احتجاج میکنم؛ فکر نمیکند اکنون که ايستاده، چه کسی نگهش داشته؟ همان نگه داشتنش هم به لطف و عنايت اوست؛ چه اطمينانی به خود داری؟! اين است که مؤمن به دليل اينکه هرگز به خود اعتماد نمیکند و هميشه اعتمادش به خداست، از

نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 9  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست