نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 4 صفحه : 149
چون میگفت: الّا عِبادَک مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ [1]. یک عده عباد را سراغ داشت که آنها را «عباد مخلَص» مینامید و میگفت: دیگر دستم به آنها نمیرسد. بندگان مخلَص خدا را آنچنان میشناسد که میگوید: ولی من به آنها دسترسی ندارم، هیچ روزنه و نقطه ضعفی در آنها نیست که من در آنها نفوذ پیدا کنم. ائمّه را چطور؟ ائمّه را مثل انبیا، خوب میشناسد. آیا به معاد اعتقاد دارد یا نه؟ یعنی آیا علم دارد که روز قیامتی هست یا نه؟ به آن هم علم و یقین داشت، میگفت: فَانْظِرْنی الی یوْمِ یبْعَثونَ [2] خدایا مرا تا روز قیامت مهلت بده.
این عنصری که خدا و پیغمبران را میشناسد و به معاد هم اعتقاد جازم دارد- این سه رکنی که ما همیشه شرط اسلامیت میدانیم- در عین حال قرآن میگوید کافر است، چون ملاک کفر این نیست که انسان بداند یا نداند، و ملاک اسلام هم این نیست که انسان بداند یا نداند. ملاک اسلام این است که انسان بداند و در مقابل حقیقت تسلیم باشد، و ملاک کفر این است که انسان بداند، حقیقت بر او عرضه شده باشد و او در مقابل حقیقت بایستد و مخالفت کند.
پس این که قرآن در یک جا میفرماید: اعمال کافران مانند تلّی از خاکستر است که باد تندی بوزد، در یک جا میفرماید: مانند سرابی است که «تشنه» او را آب خیال میکند، و در یک جا به ظلمتهایی تشبیه میکند که در اعماق دریاها وجود دارد، همه درباره انسانهایی است که حقیقت بر آنها عرضه شده و در عین حال در مقابل حقیقت ایستادهاند. قرآن در یک جا تابلوی عجیبی را مجسّم میکند: وَ اذْ قالُوا اللَّهُمَّ انْ کانَ