ولی امروز علم این نظریه کهنه متافیزیکی را از میان برده و بطلانش را روشن نموده و اثبات میکند که واقعیت خارج بجز ماده یکنواخت چیز دیگری نیست و انواع مختلفه عناصر و مرکبات زنده ترکیبات گوناگونی هستند که ماده یکنواخت به خود گرفته و آثار گوناگون میدهند و همگی این خواص به «انرژی» قابل تحلیل میباشند و اخیراً به ثبوت رسیده که ماده و انرژی به همدیگر قابل تبدل بوده و در حقیقت همان حرکت هستند و از این روی «انواع مختلفه 1 بالذات» مفهومی
که در این مقاله تحقیق شد.
همان طوری که از ضمن مطالب گذشته معلوم شد مفاهیم یک کثرت دیگری نیز از راه کلیت و جزئیت دارند زیرا هر چند «کلّی» و «مصداق» در خارج عین یکدیگرند و هر مفهوم کلی (مثل انسان) در خارج عین هر یک از افراد خودش است و به حسب تعدد آنها در خارج متعدد است ولی به حسب ذهن تصور «کلی» مغایر است با تصور هر یک از افراد و از لحاظ خواص و عوارض ذهنی نیز تصور مفهوم کلی مغایر است با تصور هر یک از افراد بالخصوص.
در قرون وسطی عدهای از دانشمندان اروپا منکر تصورات کلی بودهاند و معتقد بودهاند که ذهن هیچ نوع تصوری از «کلّی» ندارد و تمام الفاظی که گمان میرود برای معانی کلیه وضع شدهاند از قبیل لفظ حیوان و انسان و درخت و غیره، واجد هیچ معنایی نیستند. این جماعت را از همین لحاظ که این الفاظ را لفظ خالی و اسم بدون مسمّی میدانستند «اسمیون» میخواندند. از روانشناسان جدید نیز عدهای منکر تصورات کلی شدهاند و آنها همان کسانی هستند که تمام اعمال ذهنی را از حکم و تعقل و قیاس و استدلال جز همان احساسهای ابتدائی که فیالجمله تغییر شکل یافتهاند نمیدانند. هیوم و استوارت میل این عقیده را دارند. اگر در محل مناسبی فرصتی به دست آمد، درباره این نظریه مفصلًا به گفتگو خواهیم پرداخت.
[1]. تاکنون چند جهت از جهاتی که منشأ تکثر ادراکات میشوند بیان شد ولی هیچیک از آنها مربوط به کثرتی که از ناحیه تکثر و اختلافات خود معلومات و اعیان خارجیه ناشی میشود نبود. توضیح اینکه همان طوری که ما از لحاظ کلّیت و جزئیت و از لحاظ بساطت و ترکب و از لحاظ حقیقت و اعتبار، در میان ادراکات خود اختلاف و تکثر مشاهده میکنیم یک نوع تکثر و اختلاف دیگری نیز که وابسته به اختلاف و تکثر