میفهمیم؛ یعنی شنیدن من به خودی خود شنیدن من است نه اینکه در آغاز پیدایش، یک پدیده مجهول بوده و پس از آن با عکسبرداری و صورت گیری فهمیده میشود که شنیدن من است. پس واقعیت خارجی این رشته کارها و ادراک آنها یکی است یعنی با علم حضوری معلوم میباشد.
و همچنین [1] قوا و ابزارهایی که به وسیله آنها این کارهای معلوم بالذات را انجام
معمول است آگاهی ندارند خیال میکنند که تنها روش و یگانه اسلوب صحیح مطالعه موجودات همان روش تجربی است و تنها نظریهای قابل قبول است که بتوان آن را با آزمایش و تجربه تأیید کرد و آنچه را از این قبیل نیست جزء فرضیات خیالبافانه باید شمرده شود؛ و چون نظریه فوق گواهی از تجربه ندارد و در آزمایشگاهها و لابراتوارها تأیید نشده است و عملا در خارج نمیتوان آن را نشان داد پس قابل قبول نیست.
ما فعلًا نمیتوانیم وارد بیان روشها و اسلوبهای گوناگون که در علوم مختلف معمول است بشویم. همین قدر در مقام پاسخ به این شبهه کودکانه میگوییم به اتفاق دانشمندان، ما برای تشخیص امور ذهنی و اعمال نفسانی و کیفیت و نحوه وجود آنها هیچ راهی بهتر از مراجعه مستقیم به ضمیر خود و «درون بینی» نداریم و این نحوه مطالعه اگر با تجهیزات منطقی و فلسفی کامل شخص مطالعه کننده توأم باشد به نتایج قطعی و یقینی میرساند.
روانشناسی جدید در میان روشهای گوناگونی که به کار میبرد این روش را که به عنوان «روش داخلی» یا «روش ذهنی» یا «درون بینی» یا «دانستن بلاواسطه» خوانده میشود به عنوان اصلیترین روشها میشناسد.
فلیسین شاله در متدولوژی فصل روانشناسی میگوید:
«حوادث مادی چون در «مکان» جای دارد به وسیله حواس شناخته میشود و مردم بسیاری میتوانند آنها را دریابند، مثلًا خورشید را همه میبینند و گرمی آن را همه حس میکنند؛ اما حوادث نفسانی چون در «مکان» واقع نیست به واسطه حواس هم شناخته نمیشود، فقط آنچه آنها را در مییابد همان وجدان است، چنانکه از غوغایی که در اندرون من خسته دل رخ میدهد و حکمی که میکنم و تصمیمی که میگیرم تنها خود من وجدان و آگاهی دارم و این حوادث روحی را مستقیما فقط وجدان خود شخص میتواند دریابد.»