نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 2 صفحه : 271
ابو الفتوح آورده «چون مرد را بدیدند و آواز بشنیدند از او بترسیدند و از مبارزات او برمیدند. کس پیش او نیارست رفتن ... رسول صلّی اللّه علیه و آله بر یک یک عرض میکرد و کس رغبت نمیکرد. تا گفت: «من له؟ و له الإمامة من بعدی» کیست که پیش او رود و از پس من امامت او را باشد؟ چون کسی رغبت نکرد، امیر مؤمنان علی علیه السّلام گفت: یا رسول اللّه مرا دستوری باشد که پیش او روم؟ گفت جز تو کسی پیش او نرود و با او مقاومت نکند! آنگاه او را پیش خود خواند و به دست خود عمامه در سر او بست و او را گفت: «سر علی برکة اللّه فی حرز و أمان علی ثقة بنصر اللّه». امیر مؤمنان به مصاف او رفت و او را از فرق سر به دو نیم ساخت. آنگاه خرامان میآمد و این بیتها را مترنّم بود: ضربته بالسیف وسط الهامة بشفرة صارمة هدّامة [1] فبتّکت من جسمه عظامه و بیّنت من أنفه إرغامه [2] أنا علیّ صاحب الصمصامة و صاحب الحوض لدی القیامة [3] أخو نبیّ اللّه ذو العلامة قد قال- اذ عمّمنی العمامة-: «أنت الذی بعدی له الإمامة» [4] این غزوه با این نام شناخته نیست و سیرهنویسان به این صورت آن را نیاوردهاند. آوردن چنین مطالبی، از مختصات این تفسیر است و چنین مطالبی فراوان در آن یافت میشود. «أسد عویلم» نیز شخصی ناشناخته است. تنها محقق شعرانی در پاورقی این کتاب به او اشاره کرده است. (ادامه پاورقی از صفحه قبل) یعنی: دروغگو را رسوا میسازد و طوفانی به راه میاندازد و بن نیزهها را از خون دشمن سیراب میکند. [1] با شمشیری که لبه آن به شدت برنده و کشنده بود بر فرق سر وی کوبیدم. [2] پس استخوانهای وی در بدنش متفرق و در هم شکسته شد و بینی او بر خاک مالیده شد. [3] من علی هستم صاحب شمشیری برنده و صاحب حوض کوثر در روز قیامت. [4] من برادر پیامبر خدایم که هنگامی که بر سرم عمامه گذاشت فرمود: تو کسی هستی که بعد از من امامت از آن اوست. ر. ک: تفسیر ابو الفتوح رازی، ج 4، ص 241- 237.
نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 2 صفحه : 271