responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی    جلد : 1  صفحه : 82

روایت می‌کند: «دزدی را نزد معتصم- خلیفه عباسی- آوردند. دزد اقرار کرد، خلیفه دستور داد تا بر او حد جاری شود. سپس فقها را احضار و از آنان درباره اجرای حد سرقت استفتاء کرد. امام جواد علیه السّلام نیز حضور داشت، هنگامی که معتصم از موضع قطع دست سارق پرسید، ابن ابی داوود پاسخ داد: از مچ دست و مستند او در این فتوا «آیه تیمّم» بود، چون در آن آیه مقصود از دست- که به زمین زده می‌شود- کف دست است. عده‌ای با او هم‌نظر شدند و دیگران با استناد به «آیه وضو» گفتند:
موضع قطع، آرنج است. خلیفه روی به جانب امام جواد علیه السّلام کرد تا نظر آن حضرت را بداند، امام عذر خواستند، ولی خلیفه نپذیرفت و امام را قسم داد تا نظر خود را بیان فرمایند. امام علیه السّلام فرمود: حال که مرا قسم دادی باید بگویم که ایشان (فقهای بغداد) در این فتوا بر خلاف سنت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نظر دادند؛ دست سارق باید از بن انگشتان قطع شود و کف دست بر جای ماند. معتصم پرسید: دلیل شما چیست؟ حضرت پاسخ داد: سخن رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله که فرمود: سجده باید بر هفت موضع استوار شود:
پیشانی، دو کف دست، دو سر زانو و دو پا، بنابراین اگر دست سارق از مچ یا آرنج قطع گردد دیگر برای او دستی که در موقع سجود بر زمین نهد باقی نمی‌ماند [1] و این در حالی است که خداوند می‌فرماید: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ»- یعنی همین مواضع هفت گانه سجود- «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً» [2] و آنچه را به خداوند تعلق دارد قابل قطع نیست» [3]. این استنباط بدیع امام بسیار مورد پسند معتصم واقع شد و دستور داد که دست سارق از بن انگشتان قطع شود.
اکنون به دقت نظر امام توجه کنید که چگونه با ظرافت به تأویل ظاهر کلمه «مساجد»- که در ظاهر به معنای معابد است- با انضمام حدیث پیامبر به معنایی باطنی در بیان مواضع سجود (مواضعی که به واسطه آن سجود تحقق می‌یابد) دست زدند و از رهگذر این تأویل، آیه «قطع ید سارق» را تفسیر و با این روش بدیع، موضع قطع دست را تعیین فرمودند. امام علیه السّلام این گونه استنباط می‌فرماید: کف دست که از مواضع هفت گانه سجود به شمار می‌آید، مخصوص خداوند است؛ لذا

[1] تفسیر عیاشی، ج 1، ص 320.
[2] «پس هیچ کس را با خدا مخوانید». جن 72: 18.
[3] تفسیر عیاشی، ج 1، ص 320- 319.
نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی    جلد : 1  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست