نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 1 صفحه : 318
شاعرترین ایشان درگذشتند» [1]. ابو نعیم از اسماعیل بن ابی خالد چنین نقل کرده است: «از شعبی شنیدم که میگفت: کسی داناتر از عکرمه نسبت به کتاب خدای تعالی باقی نمانده است». از سلّام بن مسکین نیز چنین نقل کرده است: «از قتاده شنیدم که میگفت: داناترین مردم نسبت به تفسیر، عکرمه است». همچنین از یزید نحوی از عکرمه نقل کرده است که: «ابن عباس به من گفت: به میان مردم برو و برای ایشان فتوا بده. هر کس از تو چیزی پرسید که به وی مرتبط بود، فتوا بده و چنانچه از تو چیزی پرسیدند که مرتبط با آنان نبود، درباره آن فتوا مده؛ چون تو با این کار (فتوا دادن) دو سوم بار مردم را از دوش من برمیداری». نیز از عمرو بن دینار نقل کرده است که: «هر گاه عکرمه را میدیدم که از جنگها گزارش میداد، به گونهای سخن میگفت که گویا بر دو طرف نبرد اشراف دارد و میبیند که هم اکنون چه کار میکنند و چگونه با یکدیگر به نبرد برخاستهاند». سفیان ثوری در کوفه میگفت: «تفسیر را از چهار نفر فراگیرید؛ سعید بن جبیر، مجاهد، عطاء و عکرمه». در روایت دیگری به جای عطاء، ضحاک آمده است. [2] ابن حجر از یزید نحوی از عکرمه آورده است که گفت: «ابن عباس به من گفت: راه بیفت و در میان مردم فتوا بده؛ من به تو کمک میکنم. همچنین میگوید: به ابن عباس گفتم: اگر مردم دو برابر این هم بودند، پاسخ مسائل آنان را میدادم. گفت: برو فتوا بده، هر کس نزد تو آمد و سؤالی که مورد ابتلای او بود پرسید، فتوا بده و هر کس از چیزی پرسید که مورد ابتلایش نبود فتوا مده؛ زیرا تو (با این کار) دو سوم بار مردم را از دوش من برخواهی داشت». ابن جوّاس میگوید: «با شهر بن حوشب در گرگان بودیم که عکرمه بر آن دیار وارد شد. به شهر بن حوشب گفتم: به نزد او نرویم؟ گفت: بروید؛ زیرا امتی نیست مگر اینکه آنان را حبری است و غلام ابن عباس حبر (دانشمند بزرگ) این امت است» [3]. او این لقب عالی و بلند را از آموزگار خود ابن عباس به ارث برده است. [1] همان، ص 216. [2] حلیة الاولیاء، ج 3، ص 329- 326. [3] تهذیب التهذیب، ج 7، ص 265. میزان الإعتدال، ج 3، ص 93، شماره 5716.
نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 1 صفحه : 318