نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 1 صفحه : 314
او رضایت نمیدهند! اینچنین موضعگیری جز از پرورش یافتگان بر ولایت اهل بیت پیامبر علیهم السّلام از کسی دیگر نمیتواند باشد. ابن خلکان درباره فرزند او عبد اللّه هم ماجرایی را نقل میکند که نشان میدهد او نیز همانند پدرش در راه دین استوار بوده است؛ میگوید: «نقل کردهاند که ابو جعفر منصور، عبد اللّه بن طاووس و مالک بن انس را به حضور طلبید. چون بر او وارد شدند لحظهای سرش را پایین انداخت، سپس رو به ابن طاووس کرد و گفت: از پدرت برایم سخن بگو! گفت: پدرم به من گفت: معذّبترین مردم در روز قیامت کسی است که خداوند او را در سلطنتش شریک ساخته باشد، ولی او در حکومت خود بر ایشان ستم روا دارد. منصور چند لحظه سکوت کرد. مالک میگوید: من از ترس اینکه مبادا خون او به لباسهایم برسد، دامن لباسم را جمع کردم. آنگاه منصور به او گفت: آن قلمدان را بده، و این جمله را سه بار تکرار کرد، ولی عبد اللّه قلمدان را به دست او نداد. منصور به او گفت: چرا قلمدان را نمیدهی؟ گفت: میترسم با آن معصیتی را بنویسی و من در آن شریک شوم! چون این گفته را شنید گفت: از جلوی چشمم دور شوید! عبد اللّه بن طاووس میگوید: این همان بود که میخواستم. مالک میگوید: از آن روز به بعد همواره ابن طاووس را به فضیلت میشناسم» [1]. ولی این ماجرا با تاریخ وفات او- سال 132- بنابر نقل ابن حجر، [2] سازگار نیست؛ چون اولا ابو جعفر بعد از مرگ سفاح در سال 136 [3] متصدی خلافت شد و ابن خلکان آن حکایت را از منصور با عنوان امیر المؤمنین! نقل کرده است! و ثانیا این موضعگیری ابن طاووس با این موضوع که گفتهاند نگهبان مهر سلیمان بن عبد الملک بوده و برای اهل بیت دشواریهای فراوانی آفریده است نیز سازگاری ندارد. [4] شاید این عبد اللّه، نام فرزند عطاء باشد که از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهم السّلام بوده و همچون پدرش عطاء بن أبی رباح از خالصترین شیعیان آن [1] همان، ج 2، ص 511. [2] تهذیب التهذیب، ج 5، ص 267. [3] قمی، تتمة المنتهی، ص 167. [4] شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج 9، ص 262. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج 5، ص 268.
نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 1 صفحه : 314