نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 1 صفحه : 315
دو بزرگوار بوده است. [1] کشی میگوید: «فرزندان عطاء بن أبی رباح، شاگرد ابن عباس، عبارتند از: عبد الملک، عبد اللّه و عریف که همگی بزرگوار و از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السّلام بودهاند». در ادامه حدیثی را نقل میکند که دلالت بر رابطه خصوصی عبد اللّه با امام صادق علیه السّلام و نزدیکی بیش از حد او به امام دارد؛ [2] چنان که در آینده روشن خواهد شد. طاووس موضعگیریها و نظریاتی مخصوص به خود دارد که خالی از نکته سنجی و ظرافت نیست؛ از جمله اینکه خوش نداشت که بگوید: حجّة الوداع. میگفت: حجّة الاسلام! این موضوع را ابن سعید از ابراهیم بن میسره و او از طاووس در کتاب خود آورده است. [3] فرزندش میگفت: دانشمندان خرفت نمیگردند- و مقصودش پدرش بود-. ابو نعیم از وکیع آورده است که میگوید: «ابو عبد اللّه شامی بر ایمان نقل کرد که: نزد طاووس رفتم؛ فرزندش در حالی که پیرمردی سال خورده بود بیرون آمد. گفتم: تو طاووس هستی؟ گفت: من فرزندش هستم! گفتم: اگر تو پسرش هستی بنابراین شیخ خرفت شده- و مقصودش پدر او طاووس بود- گفت: دانشمند خرفت نمیگردد» [4]. ابو نعیم از ابن عیینه و او از عمرو بن دینار و او از طاووس و او از بریده و او از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نقل کرده است که فرمود: «هر کس من مولای اویم علی مولای اوست». ابو نعیم میگوید: «این حدیث از طریق طاووس، یگانه است و ما هم آن را تنها با همین سند نقل کردیم» [5]. در ذیل آیه «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ» [6] جریانی شگفت نقل کرده که میان رسول خدا و علی گذشته است. تنها کسی که این حدیث را از او نقل کرده وهب بن منبّه است که ابو نعیم او را با الفاظ حکیم و حلیم [1] ر. ک: ارشاد مفید، ج 2، ص 160. صفّار، بصائر الدرجات، ص 252 و 253 و ص 257 و 258. کافی، ج 8، ص 276، شماره 417. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 188 و 204. [2] رجال کشی، چاپ نجف، ص 188. [3] الطبقات، ج 2، ص 135، سطر 18. [4] حلیة الاولیاء، ج 4، ص 11. [5] حلیة الاولیاء، ج 4، ص 23. [6] «در آن روز یاران- جز پرهیزکاران- بعضیشان دشمن بعضی دیگرند». زخرف 42: 67.
نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 1 صفحه : 315