نامههاي امير مومنان (ع) به کارگزاران و کارمندان از اين جمله
است؛ مانند عهدنامهي امام (ع) به محمد بن ابي بکر، هنگامي که به حکومت
مصر منصوب گرديد: بال هاي محبتت را براي آنها بگستر و
پهلوي نرمش و ملايمت را به زمين بگذار، چهرهي خويش را براي آنها گشاده
دار و تساوي را در بين آنها، حتي در نگاههايت مراعات کن[1]
3. روش قصهگويي
خداوند در قرآن به اين روش اشاره ميکند و ميفرمايد:
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيکَ اَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا اَوْحَينَا اِلَيکَ هذَا الْقُرآنَ[2]؛ ما نيکوترين داستانها را با آن چه به وسيلهي اين قرآن به سوي تو وحي کرديم، بر تو حکايت نموديم.
وَ کُلّاً نَقُصُّ عَلَيکَ مِنْ اَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا
نُثَبِّتُ بِهِ فُوَادَکَ وَ جَاءَکَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَهٌ وُ
ذِکْرَي لِلْمُوْمِنِينَ[3]؛ و هر يک از خبرهاي پيامبران را که بر
تو حکايت ميکنيم، چيزي است که دلت را به آن استوار ميگردانيم و اينها در
حقيقت براي تو آمده و براي مومنان اندرز و تذکري است.
4. روش پرستش:
اَيحْسَبُ الْاِنسَانُ اَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ، بَلَي قَادِرِينَ عَلَي اَن نُّسَوِّي بَنَانَهُ[4]؛ آيا انسان ميپندارد که هرگز استخوانهاي او را جمع نخواهيم کرد؟، آري قادريم حتي خطوط سرانگشتان او را موزون و مرتب کنيم.
5. روش تلقين:
وَ اذْکُر رَبَّکَ فِي نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَهً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ[5]؛ پيش خودت پروردگارت را بامدادان و شامگاهان و (از روي) تضرع و ترس و با صدايي آهسته ياد کن.