مردم غيور ايران در آغاز انقلاب و جنگ تحميلي در ابعاد نظامي و اقتصادي به عمل آوردند، نشانهي بارزي از اين عقيده است.
ديدگاه اسلام، دربارهي انسان اقتصادي
الف) انسان از ديدگاه قرآن داراي دو بعد ملکوتي و مادي است و در
نتيجه، داراي نيازهاي روحي و جسمي، و معنوي و مادي است. انسان آزاد، با
اراده و انتخابگر است و قوانين طبيعي بر اراده و رفتار او مقدم نيست؛ از
اين رو قوانين رفتار انسان، قابل تغيير و تحول است و همهي انسانها به يک
شيوه عمل نميکنند. هر قوم و جامعهاي بر اساس معتقدات، و سنن حاکم
رفتارهاي اقتصادي خاصي دارند. انسان در پي جلب نفع و دفع ضرر از خود است و
محرک او اغلب نفعِ شخصي و راهنماي او عقل و اعتقاد اوست؛ البته غرايز،
افکار، عقايد و آداب و رسوم حاکم بر ذهن و فکر تعيين کنندهي نفع و ضرر
انسان است و نيز اقتصاد از اخلاق و ارزشهاي مثبت و منفي اخلاقي جدا نيست.
ب) انسان در عين حالي که داراي دو بعد ملکوتي و مادي است، گاهي
تنها به بعد مادي خود ميپردازد و از بعد ملکوتي غفلت ميکند؛ به همين جهت
قرآن ميفرمايد: انسان بسيار ستمگر و ناسپاس است: اِنَّ الْاِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ ؛ اگر خدا به او نعمت دهد از او رويگردان ميشود و هر گاه دچار سختيها و ناگواريها شود به خدا روي ميآورد: وَ اِذَا اَنْعَمْنَا عَلَي الْاِنْسَانِ اَعْرَضَ وَ نَأَي بِجَانِبِهِ وَ اِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ ؛ اگر خود را بينياز ببيند سرکشي ميکند: کَلاَّ اِنَّ الْاِنْسَانَ لَيطْغَي، اَن رَآهُ اسْتَغْنَي ؛ نفع مادي خود را بر منافع ديگران ترجيح ميدهد و بسيار تنگ چشم و خسيس است: وَ کَانَ الْاِنْسَانُ قَتُوراً ؛ عجول و شتابگر است: وَ کَانَ الْاِنْسَانُ عَجُولاً و بسيار بزرگ بين است: اِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ
ج) انسان اقتصادي مورد قبول اسلام، با اراده و انتخابگر است؛ نفع
خود را در سود مادي خلاصه نميکند؛ صاحب عقل است و تصميمهاي عقلايي و
حسابگرانه دارد؛ آگاه و تيزهوش است؛ بخيل و حريص و طمعکار نيست و کفران
نعمت نميکند.
د) انسان اقتصادي مطلوب و ايدهآل اسلام، رضاي الهي و فرمان خدا و
اهداف او اهداف متعالي است؛ در برابر نعمت الهي، شاکر و در برابر بلاها
صابر است؛ عاشق، کريم، با سخاوت، راضي و قانع و ايثارگر است. [1]