مسلمانان واجب کفايي است که در رفع نياز آنها بکوشند؛ دولت هم در اين زمينه مسئوليت دارد.
ب) ضمان اعاله: وظيفهي دولت تامين سطح معيشت مناسب و وسايل
زندگي افراد جامعه است که از طريق ايجاد امکانات براي فعاليتهاي اقتصادي
آنان انجام ميگيرد. مبناي نظري ضمان اعاله سهيم بودن افراد جامعه در
ثروتهاي طبيعي و حق مشترک جامعه در آنهاست. قرآن کريم به صراحت در اين
باب ميگويد: هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَکُمْ مَا فِي الْاَرْضِ جَمِيعاً[1]؛ اوست آن کسي که آنچه در زمين است، همه را براي شما آفريد.
و اما توازن اجتماعي نيز براي رفع شکافهاي طبقاتي بين ثروتمندان و
فقرا ضرورت دارد و دولت اسلامي بايد با ابزارهاي مناسب اقتصادي در برقراري
اين توازن بکوشد. شايان ذکر است که توازن اجتماعي به معناي مساوات در
درآمد نيست.
1-3-2-3. مظاهر عدل الهي
الف) احکام و تکاليف الهي
خداوند بر اساس علم به مصالح و مفاسد فردي و جمعي مخلوق و
نيازهاي يوم معاش و معاد انسانها، تکاليفي را وضع نموده است که قطعاً بر
اساس عادلانه بودنشان از مصاديق « مالايطاق»؛ (خارج از حوزهي قدرت آدمي)
نيستند.
ب) ثواب و عقاب اخروي
دومين تجليگاه عدل الهي، پاداشها و کيفرهايي است که در روز
جزا به مکلفان ميرسد و البته، نتيجه و يا ظهور اعمال زشت و زيباي بندگان
است که از روي اراده و اختيار مرتکب شدهاند.
ج) نظام حکومت ديني
عدالت خداوند در سيستم حکومتي (state) در دوران حکومت پيامبران
به خصوص پيامبر اسلام (ص) و امامام معصوم (ع) تجلي کرده و دقيقاً تشريع و
تاسيس حکومت و قوانين آن بر پايهي عدل و انصاف و عنايت به ارزش و حقوق
انساني بوده است.
اما عدالت در حوزه اخلاق در چارچوب رفتار فردي و حالات و صفات دروني است