پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيمدهنده برانگيخت.
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيکُمْ يا بَنِي آدَمَ أَن لاَّ
تَعْبُدُوا الشَّيطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌ مُّبِينُ، وَ أَنِ
اعْبُدُونِي هذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ[1]؛ اي فرزندان آدم، مگر با
شما عهد نکرده بودم که شيطان را مپرستيد، زيرا وي دشمن آشکار شماست؟، و
اين که مرا بپرستيد، اين است راه راست؟
انا هديناه السبيل اما شاکراً و اما کفورا[2]؛ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس.
مراد از اختيار انسان اين است که انسان داراي گزينشهاي دروني
مختلفي است که ميتواند با ارادهي خود يکي را بر ديگري ترجيح دهد و در
نهايت برگزيند؛ لذا در آياتي آمده است: وَ قُلِ الْحَقُّ مِن رَبِّکُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيوْمِن وَ مَن شَاءَ فَلْيکُفُرْ[3]؛ و بگو: حق از پروردگارتان (رسيده ) است؛ پس هر که بخواهد بگرود و هر که بخواهد انکار کند.
لِيهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَينَهٍ وَ يحْيي مَنْ حَي عَنْ بَينَهٍ[4]؛ ... تا کسي که (بايد) هلاک شود، با دليل روشن هلاک گردد، و کسي که (بايد) زنده شود، با دليل واضحي زنده بماند.
2-3-1-2-6. آياتي در نکوهش انسان
در برابر آيات ستايشگر، آيات ديگري در قرآن وجود دارند که
انسان را نکوهش ميکنند که بالطبع اين دسته از آيات به بُعد طبيعي و حيواني
و سفلي او ارتباط دارد. در اين جا به آياتي در اين باب اشاره ميکنيم:
1. ستمگري و ناداني
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَي السَّماوَاتِ وَ
الْاَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَينَ اَن يحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا
وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً[5]؛
ما امانت (الهي و بار تکليف) را بر آسمانها و زمين و کوهها عرضه کرديم،
پس، از برداشتن آن سرباز زدند و از آن هراسناک شدند؛ و (لي) انسان آن را
برداشت، راستي او ستمگري نادان بود.