دربارهي آيهي إِنِّي جَاعِلٌ فِي الاَرضِ خَلِيفَهً[1] نيز دو احتمال وجود دارد: 1. مراد حضرت آدم باشد، که ظهور بيشتري
دارد؛ 2. مراد بشر به صورت قضيهي مهمله باشد که در حکم موجبهي جزئيه است؛
زيرا بدون شک همهي انسانها به صورت عام استغراقي خليفهي خدا در زمين
نيستند.
و اما دربارهي پيدايش طبيعي انسان نيز آيات متعددي وجود دارد:
وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَيئاً[2]؛ و تو را در حالي که چيزي نبودي قبلاً آفريدهايم. هَلْ اَتَي عَلَي الْانسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يکُن شَيئاً مَذکُوراً[3] آيا زماني طولاني بر انسان گذشت که چيز قابل ذکري نبود؟ يعني خداوند
با قدرت خود انسان را آفريد، در حالي که قبلاً چيزي به نام انسان وجود
نداشت.
1-1-1-2-6. مبدا پيدايش انسان در قرآن
الف) آب
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَراً[4]؛ و اوست کسي که از آب، بشري آفريد.
شايد با کمک آيهي 6 سوره طارق: خُلِقَ مِن مَاءٍ دَافِقٍ
(از آب جهندهاي خلق شده است) بتوان کلمهي ماء و ماء دافق (نطفه) را با
هم جمع کرد؛ زيرا از اين واژه نميتوان مادهي ترکيب شده از اکسيژن و
ئيدروژن را اراده کرد.
ب) نطفه
قرآن در آيات فراواني منشا پيدايش انسان را نطفه دانسته است و
از آن به ماء مهين و مني و ماء دافق تعبير کرده است. اينک به پارهاي از
آيات توجه ميکنيم:
أَلَمْ نَخْلُقُکُّم مِن مَاءٍ مَهِينٍ [5]؛ مگر شما را از آبي بيمقدار نيافريديم؟
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَهٍ مِن مَاءٍ مَهِينٍ[6]؛ سپس (تداوم) نسل او را از چکيدهي آبي