ساحت رسالت، نبوت و ولايت را تبيين نمودهاند؛ بنابراين، اخبار از حقايق
الهيه و اسرار غيب، ارشاد باطني بندگان و اصلاح قلوب آنها و تحقق انسان
کامل به عنوان مظهر اسم اعظم، سير و سلوک معنوي و احکام شرعي را در گسترهي
شريعت جاي ميدهند. [1]
1-3. ابن فناري در مصباح الانس، گسترهي شريعت را علوم ظاهر و باطن، که جملگي از قرآن و حديث سرچشمه ميگيرند ميداند. [2]
2-3. سيد حيدر آملي نيز به اخلاق پسنديده اشاره ميکند و با طرح
مراتب سهگانهي انسان، بر قلمرو دين در عرصهي شريعت و طريقت و حقيقت
تاکيد ميورزد و ميگويد:
شريعت، همانا طريق الهي است که بر اصول و فروع مشتمل است و طريقت،
اخذ به احوط و احسن و اقوم آنهاست و حقيقت نيز اثبات کشفي و عيني و وجداني
اشياست؛ به عبارت ديگر، شريعت، تصديق قلبي افعال انبيا و عمل به آنها و
طريقت، تحقق افعال و اخلاق و قيام به حقوق آنها و حقيقت نيز مشاهدهي ذوقي
احوال آنها و اتصاف به صفات آنهاست. [3]
حاصل سخن آن که سيد حيدر، قلمرو دين را در دو بعد علمي، يعني معرفت
به خدا، صفات، اسما، احکام و مرادهاي او، و بعد تربيتي تبيين ميکند. [4]
4. متفکران معاصر
1- 4. دکتر شريعتي، يکي از متفکرين معاصر: وي که بيش از ديگران
از اقبال لاهوري تاثير پذيرفته است، سرّ نياز انسان به دين و انتظار بشر از
دين را طفوليت و قصور و ناتواني عقل بشر در رهيابي و رهجويي به سعادت
خويش معرفي ميکند؛ و اينک که آدمي با رشد عقل و تجربه، استعدادها و
قابليتهاي خود را به فعليت رسانده و فرد و جامعه را کامل ساخته است، وحي و
رسالت به آخرين منزلگاه خود رسيده است و بايد با اجتهاد و تکامل در معرفت
ديني مسير خود را ادامه داد. ما در اين جا به بعضي از جملات و عبارات ايشان
اشاره ميکنيم:
[1] شرح فصوص قيصري، ج 1، ص 243 و الفتوحات المکيه، ج 4، ص 121.