نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 430
با عارفان هر طور كه مىخواهى. ديگرى مىگويد: رفاقت مكن مگر با
كسى كه اگر گناه كردى توبهات را بپذيرد و اگر بد كردى عذرت را قبول كند و
زحمت تو را از روى دوشت بردارد و زحمت خويش را به دوشت نيفكنده. گوينده اين
سخن راه دوستى را بر مردم تنگ كرده است، در صورتى كه چنين نيست، بلكه
شايسته است با هر شخص ديندار و عاقل و كسى كه مصمّم است تا به اين شرايط
عمل كند دوست شود در حالى كه ديگران به اين شرايط پاىبند نيستند، تا
دوستانشان افزون شوند زيرا با آن شرايط است كه دوستى در راه خدا ميسّر است
وگرنه دوستى فقط براى منافع شخصى خواهد بود، از اين رو كسى به جنيد گفت:
چقدر در روزگار ما برادران اندكند! دوست در راه خدا كجا پيدا مىشودي جنيد
توجهى نكرد تا اين كه او سه مرتبه اين جمله را تكرار كرد، چون زياد تكرار
كرد، جنيدگفت: اگر دوستى مىخواهى كه هزينه زندگى تو را متقبّل شود، به جان
خودم كه چنين دوستى اندك است ولى اگر دوستى مىجويى كه در راه خدا دوست
شود و تو هزينه زندگى او را متقبّل شوى و در برابر آزار او صبر كنى من
گروهى را سراغ دارم به تو معرفى مىكنم، آن مرد با شنيدن اين سخن خاموش شد.
بدان كه مردم سه دستهاند: كسى كه از مصاحبتش بهرهمند مىشوى و كسى
كه مىتوانى به او سود رسانى و از او زيان نبرى ولى سودمند هم نشوى و كسى
كه نمىتوانى سودى به او برسانى و او نادان يا بدخوست جا دارد كه از اين
دسته سوم دورى كنى. امّا از دسته دوم نبايد دورى كنى زيرا تو در آخرت از
شفاعت و دعايشان و اجرى كه در برابر انجاموظيفه دوستى دارى، برخوردار
مىشوى. خداوند به موسى (ع) وحى كرد: اگر از من اطاعت كنى، چقدر دوستان
زيادى خواهى داشت! يعنى اگر با آنان مواسات كنى و مشكلات آنان را تحمل كنى و
نسبت به آنان حسد نورزى.
يكى از بزرگان مىگويد: من پنجاه سال با ديگران دوست شدم در اين
مدّت هيچ اختلافى بين ما رخ نداد، زيرا من با آنها مثل خودم رفتار مىكردم
به دليل همين خصلتش بود كه دوستانش زياد شدند. و از جمله سبكبارى و ترك
تكليف آن است كه
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 430