نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 426
«60» و مىگويند: هيچ دو نفرى نيستند كه در راه خدا دوست شوند و
بعد از هم جدا شوند مگر به خاطر گناهى كه يكى از آنها مرتكب مىشود. بشر
مىگفت: هر گاه بندهاى در طاعت خدا كوتاهى كند خداوند همدمش را از او
مىگيرد، و اين بدان سبب است كه مجالست با دوستان غمها را مىزدايد و
پشتوانه دين بنده است، از اين رو گفتهاند: لذّت بخشترين چيزها مجالست با
دوستان و بىنياز بودن است و دوستى دائمى آن است كه در راه خدا باشد نه
براى هدف ديگرى به طورى كه با از بين رفتن آن هدف، از ميان برود.
از جمله نتايج دوستى در راه خدا آن است كه حسد در دين و دنيا در آن
راه ندارد، چگونه حسد بورزد در حالى كه هر چه مال برادرش است، فايدهاش به
او برمىگردد و خداى تعالى كسانى را كه در راه خدا با يكديگر رابطه دوستى
دارند بدان صفت، توصيف كرده و مىفرمايد: وَ لا يَجِدُونَ في صُدُورِهِمْ
حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ
بِهِمْ خَصاصَةٌ«61». وجود نياز، خود حسد است و از شرايط وفا آن است كه
حالتش در تواضع نسبت به برادرش تغيير نكند هر چند كه مقامش بالا رفته و
قلمرو قدرت و جلالش گسترش يافته باشد، زيرا برترىجويى نسبت به دوستان به
خاطر دگرگونى احوال شخص، از پستى و فرومايگى است.
شاعر مىگويد: ان الكرام اذا ما أسهلوا ذكروا من كان يألفهم فى المنزل الخشن«62».
يكى از بزرگان به پسرش سفارش كرده، مىگويد: پسرم! با كسى رفاقت مكن
مگر آن كه اگر به او نيازى داشتى، به تو نزديك شود و اگر از او بىنياز
بودى، طمع در تو نبندد و اگر مقامش بالا رفت بر تو برترى نجويد.
يكى از دانايان مىگويد: هر گاه دوستت به مقام استاندارى رسيد و نصف
[60] يوسف / 100: و بعد از آن که شيطان ميان من و برادرانم فساد کرد.
[61]- حشر / 9: و آنها را بر خود مقدم ميدارند هر چند شديداً محتاج و فقير باشند.
[62]- مردمان بزرگوار و کريم هرگاه در رفاه باشند، دوستانشان را که در شرايط بد زندگي با آنان بسر ميبردند ياد ميکنند.
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 426