نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 369
حسن خلق يا آراستگى به آداب شريعت، و هيچ مؤمنى نيست كه آخرت و
خداى تعالى را دوست بدارد، مگر اين كه اگر از حال دو مردى كه يكى عالم عابد
است و ديگر جاهل فاسق مطلّع شود، در باطنش به عالم عابد گرايش پيدا
مىكند. وانگهى آن گرايش بر حسب كم و زيادى ايمان و بر حسب كم و زيادى
محبّتش به خدا كم و زياد مىشود و اين گرايش حاصل مىشود هر چند كه آن دو
تن را نديده باشد، به طورى كه مىداند از آن دو تن نه در دنيا نفع و ضررى
به او نخواهد رسيد و نه در آخرت. پس چنين گرايشى همان محبّت در راه خدا و
براى خداى تعالى است، بدون بهره شخصى، زيرا او را از آن جهت دوست دارد كه
خدايش دوست مىدارد و در نزد خدا پسنديده است و نيز چون او خدا را دوست
مىدارد و به بندگى خدا مشغول است. جز اين كه اگر اين ميل ضعيف باشد اثرش
ظاهر نخواهد شد و اجر و ثوابى نخواهد داشت ولى اگر قوى باشد، انسان را به
دوستى و يارى و حمايت با جان و مال و زبان، وادار خواهد كرد و در وجود مردم
بر حسب تفاوتشان در محبّت خدا، اين گرايش متفاوت است. اگر محبّت به
بهرهاى محدود باشد كه از محبوب در زمان حال و يا در آينده حاصل مىشود،
تصور نمىرود كه كسى، دانشمندان و عابدانى را كه از دنيا رفتهاند از انبيا
و اوليا (ص) دوست بدارد، در حالى كه محبّت همه آنان در دل هر مسلمان
متديّن نهفته است و اين مطلب با خشم انسان در وقتى كه يكى از دشمنانشان به
فردى از ايشان جسارت كند و شادمانى وى در وقت ثناگويى و ذكر اوصافشان، روشن
مىشود. تمام اينها دوستى براى خداست زيرا ايشان بندگان خاص خدايند و هر
كه دوستدار پادشاه و يا شخص زيبايى باشد خواص و خدمتگزاران و دوستانش را
دوست مىدارد، جز اين كه دوستى در مقابله با بهرههاى نفس آزمايش مىشود و
گاهى به طورى غلبه دارد كه هيچ بهرهاى براى نفس جز در آنچه بهره محبوب
است، باقى نمىماند. سخن اين شاعر، بيانگر اين مطلب است:
من وصال او را خواهانم در حالى كه او دورى مرا مىخواهد. بنابراين من از خواسته خويش به خاطر خواسته او دست برمىدارم.
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 369