responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني    جلد : 3  صفحه : 299

خيانت، و دزدى پرسيدم، فرمود: هر گاه دانستى كه چنان است، نبايد بخرى مگر چيزى باشد كه آن را از كارگزارى خريده باشى.»«9»

در حديث صحيح از على بن عطيّه نقل شده كه مى‌گويد: زراره برايم نقل كرد و گفت: «ضريس بن عبد الملك و برادرش از هبيره روپوشهايى به سى صد هزار درهم خريدند. مى‌گويد: به او گفتم: واى بر تو، ببين خمس اين مال چقدر است، آن را نزد امام بفرست و بقيّه را نگه دار مى‌گويد: هبيره خود دارى كرد و تمام مال را پرداخت و اينان (بنى عباس) پيش افتادند و حكومت بنى اميه سپرى شد. زراره مى‌گويد: جريان را به امام صادق (ع) عرض كردم آن حضرت به پاسخ مبادرت فرمود و گفت: مال خودش است، مال اوست، عرض كردم: همه را هبيره به آنان داد، امام (ع) متأسّف شد.»«10»

در حديث صحيح از ابو عبد الله به نقل از پدر بزرگوارش رسيده است: «همانا حسن و حسين (ع) جوايز معاويه را قبول مى‌كردند.»«11»

اين حديث از جمله احاديثى است كه غزالى نيز از آن حضرت نقل كرده است.

از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «جوايز كارگزاران سلطان اشكالى ندارد.»«12»

در حديث صحيح از ابو ولّاد نقل شده كه مى‌گويد: «به امام صادق (ع) عرض كردم:

چه مى‌فرماييد درباره مردى كه سرپرستى كارهاى پادشاه را دارد و هيچ راه درآمدى جز كارهاى ايشان ندارد من گذرم مى‌افتد و بر او فرود مى‌آيم و او مرا مهمان و به من احسان مى‌كند و چه بسا كه دستور مى‌دهد به من مبلغى پول و لباس بدهند و من از اين بابت دلگيرمي فرمود: غذاى او را بخور و از مال او بگير گوارايى‌اش از تو و گناه و عقوبتش بر اوست.»«13»

در روايت صحيح از ابو المغرا آمده است كه گفت: «مردى از امام صادق (ع) در حالى كه من نيز در نزد آن حضرت بودم، پرسيد: خدا شما را تندرست بدارد،


9، 10، 11، 12 و 13 – تهذيب، ج2، ص 102.

نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني    جلد : 3  صفحه : 299
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست