نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 278
نفى اينها، پس چنين كسى ناشناخته است و ما از حال او ناآگاهيم و
نمىگوييم او مشكوك است، چون شك عبارت است از دو اعتقاد متقابل كه داراى
سبب متقابل مىباشند و بيشتر فقها فرق بين جايى را كه معلوم نباشد و آنجايى
را كه مشكوك باشد درك نكردهاند در صورتى كه به دليلى كه ذكر شد آگاه شديد
كه مقتضاى ورع ترك موردى است كه انسان حكم آن را نمىداند. گروهى درباره
سختترين اعمال گفتگو مىكردند گفتند سختترين اعمال، ورع است. حسان بن ابى
سنان به ايشان گفت:
چيزى در نزد من آسانتر از ورع نيست، زيرا كه هر گاه چيزى در دل من
به هم مىرسد آن را ترك مىكنم، و اين است شرط ورع. و هم اكنون ما حكم ظاهر
را بيان مىكنيم.
مىگوييم: حكم اين حالت آن است كه اگر فرد ناشناسى غذايى پيش تو
آورد و يا هديهاى به تو داد و يا خواستى از مغازه او چيزى بخرى، لازم نيست
كه از او بپرسى، بلكه دست او و مسلمان بودن او دو دليل كافى براى اقدام به
گرفتن آن مىباشد، و تو حق ندارى كه بگويى: فساد و ظلم بر مردم چيره شده،
كه اين وسوسه است و نسبت به اين مسلمان بعينه بدگمانى است و البتّه بعضى از
گمانها گناه است، در صورتى كه اين مسلمان با اسلامى كه دارد، اين حق را بر
تو دارد كه به او گمان بد نبرى، و اگر در مورد او- به خاطر اين كه از
ديگرى فسادى را ديدهاى- بدگمانى كنى، بر او جنايت كردهاى و در عين حال
بىترديد نسبت به او گنهكارى و اگر مالى را گرفتى هر آينه حرام مشكوك خواهد
بود و دليل بر اين مطلب آن كه ما مىدانيم، صحابه در جنگها و مسافرتهاى
خود در روستاها فرود مىآمدند و پيشنهاد مهمانى و ضيافت مردم را رد
نمىكردند و وارد شهرها كه مىشدند از وارد شدن بازارهاى آن شهر اجتناب
نمىكردند، در حالى كه زمان ايشان نيز حرام موجود بوده است و از آنها نقل
نكردهاند كه جز در مورد مشكوك سؤالى كرده باشند، زيرا پيامبر (ص) از هر چه
خدمت ايشان مىبردند، نمىپرسيد بلكه در آغاز ورودش به مدينه از آنچه به
نزد او برده مىشد، سؤال مىكرد: آيا صدقه است يا هديهي زيرا قرينه حال،
يعنى ورود مهاجران به مدينه كه همگى تنگدست و بىچيز
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 278