خاوية على عروشها و يقول ياليتنى لم اشرك بربى أحدا ولم تكن له فئة ينصرونه من
دون الله وماكان منتصرا هنالك الولاية لله الحق
]( . [15]
يعنى , هر چه به اين مرد متمكن گفتند , متعظ نشد , و عاقبت به روزى افتاد كه
از شدت افسوس واندوه , كف راست را بر پشت دست چپ و كف چپ را هم بر پشت
دست راست مى ماليد . همه هزينه هائى كه در اين باغ صرف نموده بود يكجا از دست
او رفت , و احدى هم ناصر او نبود . خودش هم قدرت انتصار و انتقام نداشت .
وقتى روشن شد كه هم قدرت انتصار و انتقام از او گرفته شده و هم توان
بهره بردارى از نصرت ديگران را ندارد , در آن هنگام فهميد كه( هنالك الولاية
لله الحق) .
ظهور حقيقت
( هنالك) به اين معنى نيست كه وقتى باغ سوخت و همه قدرتمندان كنار رفتند
, آنگاه نوبت به خدا مى رسد , بلكه به اين معنى است كه در آن موقع اين شخص
اين نكته را مى فهمد . اينچنين نيست كه ولايت خدا هم نوبتى باشد , بلكه معناى
آيه مباركه اينست كه( هنالك تظهر أن الولاية التامة منحصرة لله سبحانه و
تعالى) نه اينكه( هنالك تحدث الولاية) .
اين مطلب نظير آيه مباركه سوره نور است([
والذين كفروا أعمالهم