علمى كه از قرآن برداشت شده است , تأديه حق چشم است . چنين چشمى مولى عليه
است و صاحب چشم مولاى اوست , اما اگر كسى نتوانست در برابر(
قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم
) [12] خود را تعديل كند , چشم او مولاى اوست و او مملوك چشم است .
بنابراين گرچه تحصيل ولايت در خارج از شؤون نفس كار دشوارى است , ولى تحصيل
ولايت در شؤون نفس بر همه لازم است , گرچه , آن نيز آسان نيست .
پس يكى از اسماء حسناى خداى سبحان( ولى) است . چنانكه در اين آيه كريمه
آمده است(
أم اتخذوا من دونه أولياء فالله هوالولى
) [13] و دليل آن هم ذيل آيه مباركه است(
وهو يحيى الموتى و هو على كل شى ء قدير
) [13] آنكه حيات بدست اوست و قدرت مطلقه از آن اوست , او ولى است .
اين معنى براى انسانى كه در تهذيب نفس مى كوشد , ظاهر است , اما براى ديگران
در حال خطر ظهور مى كند , يعنى انسان مى فهمد آنچه را كه از آن خود مى دانست ,
درد او را دوا نمى كند و از ديگران هم كارى ساخته نيست . روز خطر معلوم مى شود
كه(
هنالك الولاية لله الحق
) . [14] ولايت ( بفتح و او وكسر آن ) به معنى مولويت و سرپرستى است .
صدر آيه مباركه در سوره كهف چنين است :
([
واحيط بثمره فأصبح يقلب كفيه على ما أنفق فيها وهى