خرق عادت را به چهار قسم تقسيم كرده اند . آنچه را كه براى اثبات دعوى نبوت
توسط انبيا اظهار مى شود , معجزه مى نامند , و آنچه را كه اوليا انجام مى دهند ,
كرامت مى خوانند .
معجزه و كرامت كه دو قسم از اقسام چهارگانه خرق عادت اند , از اين جهت كه هر
دو براساس ولايت تكوينى نبى و يا امام انجام مى شوند , همانند يكديگرند , وليكن ف
رق بين اين دو در آن است كه معجزه همراه با تحدى و دعوى نبوت است ,
يعنى نبى , ادعاى نبوت نموده و با انجام معجزه مبارز مى طلبد , وليكن كرامت
همراه با ادعا و تحدى نمى باشد . بنابراين بحث از معجزه نيز در ذيل بحث ولايت
قرار دارد , ليكن از باب تناسب كه با بحث نبوت دارد , طرح آن به مسأله نبوت
ارجاع داده مى شود . در بحث نبوت معلوم مى شود كه نبى يك دعوى دارد و يك
دعوت . دعوى او نبوت است كه با معجزه همراه است , و دعوت او به توحيد و
معارف الهيه است .
قسم سوم خرق عادت كه به دعا و درخواست مؤمنان عادى انجام مى شود , معونت و
اعانت نام دارد . چهارمين نوع از خرق عادت اهانت نام دارد , و آن خرق عادتى
است كه از دست غير مؤمن صادر شده , و همراه با تحقير و توهين است , مانند
اين
كه نقل شد مسيلمه كذاب دست به چشم سالم كشيد , و آن چشم كور شد , و يا آن كه
آب دهان در چاه انداخت , و آب چاه به جاى فزونى خشكيد .