در ظهور كرامت از اوليا به چند جهت مناقشه كرده اند كه مهمترين آن مناقشات
اين است كه اگر چيزى همانند معجزه از غير نبى صادر شود , معجزه خصوصيت خود را
از دست داده , و فرقى بين نبى و غير نبى باقى نمى ماند , و در نتيجه تشخيص نبى
ميسور نخواهد بود . ليكن جواب اين اشكال آن است كه فرق بين اين دو به همان
تحدى و دعوى نبوى است , و اين فرق ثابت است . زيرا آن كسى كه به ولايت نرسد
فاقد كرامت است , و ولى نيز جز از طريق عمل به دستورات نبى نمى تواند به ولايت
برسد . پس آن كس كه صاحب كرامت است , مطيع پيامبر و مقربه او بوده , و
هرگز دعوى و تحدى ندارد , در نتيجه ظهور كرامت از غير نبى ممكن است و بهترين
دليل بر امكان آن وقوعش مى باشد . زيرا جريان تاريخ آن چنان كه مستفاد از
روايات و احاديث است , شاهد زنده اى است بر ظهور كرامات فراوانى كه توسط
اولياء الهى كه پيامبر نبوده اند , انجام شده است .
بيان شؤون اولياء الهى
در بيان شؤون اولياء الهى گفته اند :
( شغله بالله و فراره الى الله و همه لله) .
يعنى ولى الله كسى است كه در مبدأ كار و در پايان كار و در فاصله بين آغاز و
انجام كارهاى خود متوجه خداوند است . بنابراين