چون اين تحقيق انيق درباره افعال و آثار و هم و عقل دانسته شد جواب از اشكال
دوم بخوبى معلوم ميشود .
اما جواب از اشكال اول اينكه فارابى در فص چهل و هفتم تصريح كرده است كه
در ميان قواى باطن حس مشترك و واهمه مدرك اند پس بقرينه آن فص مذكور مراد از
حس باطن در اين فص دانسته ميشود .
علاوه اينكه كسى را رسد كه بگويد همه قواى باطن مدرك اند كه عمل خيال و متصرفه
و حافظه بدون ادراك آنان محفوظات و متصرفاتشان را صورت نپذيرد و تحقق نيابد
فافهم و تدبر .
تبصره : اين كه و هم را قوه مستقل در قبال عاقله آورده ايم بنابر حكمت رائج
مشاء است كه ادراكات را چهار نوع گفته اند و انواع چهار گانه ادراك عبارت از
احساس و تخيل و تو هم و تعقل است . و بنابر مذهب تحقيق , و هم مرتبه نازله
عقل است و بعبارت ديگر و هم عقل ساقط است بنابراين حق در اقسام ادراك
تثليث است نه تربيع . و ما اين مطلب را در( هزار و يك نكته) نكته اى
قرار داده ايم و ماخذ لازم آن را از كتب معتبره كه اصول علمى اند ذكر نموده ايم و
آن خود يك مقاله بلكه رساله اى بسيار سودمند است .