اى برتر از خيال و قياس و گمان و و هم *** و زهر چه گفته اند و شنيديم و خوانده
ايم .
و چون دانستى كه ذات واجب منزه است از اين كه عقل و حواس او را احاطه كنند
كه ادراك بدون احاطه صورت نپذيرد پس او را شناختى . يعنى بدين حد شناختى كه
عاجز از احاطه بكنه اويى كه عجز از
ادراك را ادراك بدانيم . در حرف كاف ديوان منسوب به امير عليه
السلام است كه :
العجز عن درك الادراك اذراك *** و البحث عن سر ذات السر اشراك
و در فص پنجاه و ششم مى آيد كه راهى به ادراك ذات احديت نيست بلكه
بصفاتش دانسته و شناخته مى شود , و نهايت راه بدو استبصار است به اين كه راه
بدو نيست
بحذركم الله نفسه والله رؤف بالعباد
( سوره آل عمران آيه 28 ) .
عارف معروف مجدودبن آدم سنائى غزنوى در حديقة الحقيقة نيكو گفته است :
به خودش كس شناخت نتوانست *** ذات او هم بدو توان دانست
عقل حقش بتوخت نيك بتاخت *** عجز در راه او شناخت شناخت