همان ارتباط با عالم طبيعت است , و اين ارتباط , يا در اثر جهل مركب است و
يا در اثر غفلت . اصرار قرآن كريم اينست كه اول انسانها را عالم كند و سپس
آنها را متذكر نمايد . لذا دستور سودمند اسلام اينست كه انسان همواره به ياد
مرگ
باشد , هنگامى كه مى خوابد و يا از خواب بر مى خيزد به ياد مرگ باشد , هر حادثه
ناگوارى براى انسان پيش مى آيد بايد بگويد( :
انا لله و انا اليه راجعون
) [19] . گرچه نوع مردم فقط مرگ را حادثه تلخ مى دانند و درباره آن مى گويند
( :
انا لله . . .
) اما اگر كسى موحد كامل بود در همه رويدادهاى ناملايم مى گويد( :
انا لله . . .
) چون انسان در عالم طبيعت در مسير دگرگونى و زوال و تغيير و حركت است .
مثلا در آن ظهور ايمان و بروز كفر هست , ثم آمنوا هست , ثم كفروا هست و مانند
آن . انسان , تا آخرين لحظه مكلف است كه خود را مراقبت كند و شستشو دهد , اما
اگر ملكات كفر آميز در جان وى راسخ شد , توفيق تو به هم نصيب او نخواهد شد .
لذا قوم شعيب پيغمبر - عليه السلام - با صراحت به وى گفتند خودت را معطل نكن .
(
سواء علينا اوعظت ام لم تكن من الواعظين
) خداوند سبحان هم , روى جمود بعضى از كافران لجوج و متمرد , صحه گذاشت ,
فرمود( :
سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم
) البته اينان مكلف به توبه اند , ليكن موفق به آن نخواهند شد . در عالم حركت
, جا براى تغيير و تبديل هست , اما وقتى انسان از نشئه حركت , رخت بر بست ,
رشته عمل او گسيخته