مى شود( اذا مات الانسان انقطع عمله) و اينكه گفته شد( الا من ثلاث) [20] يعنى آثار كار خود را مى بيند , و الا كار جديدى از او صادر نمى شود .
اصرار قرآن بر اينكه انسان به ياد مرگ باشد , براى آنست كه آن پرده غفلت
جلوى
ديد انسان آويخته نشود . در سيره مبارك رسول خدا - عليه آلاف التحيه و الثناء -
آمده است كه حضرت در اطاقى نشسته بودند چراغ خاموش شد , حضرت فرمود( :
انا لله و انا اليه راجعون
) اين استرجاع به آن معنى نيست كه حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - نگران
چراغ بوده است , زيرا اگر همه عالم را هم از حضرت مى گرفتند : نگران نبود . به
عنوان
نمونه , در جنگ بدر چون اولين جنگ نابرابر حق و باطل بود و سپاه اسلام كار
آزموده نبودند , و سپاه كفر هم مسلح و مسلط بود , همگان مضطرب بودند و تنها كسى
كه هيچ اضطرابى در او پيدا نشد , وجود مبارك پيغمبر اكرم - صلى الله عليه و آله
-
بود , كه از ابتداى شب تا صبح , زير درختى مشغول ذكر حق بود . گويا اصلا فردا
جنگى به نام بدر شروع نمى شود . پيامبرى كه اين ديد را دارد , وقتى كه چراغ منزل
او خاموش مى شود , استرجاع مى گويد , يعنى بدانيد هر حادثه ناگوارى كه پيش مى آيد
و
چيزى از شما گرفته مى شود , بگوئيد مال اوست , خودش داد و خودش گرفت . اين
سيره يك تربيت عملى است , لذا گفته اند(
اذكروا هادم اللذات
) [21] زياد به ياد مرگ باشيد . اين تذكر بعد از معرفت , جلوى آن