نام کتاب : قرآن و عرفان و برهان از هم جدائي ندارند نویسنده : حسن زاده آملي، حسن جلد : 1 صفحه : 17
قد اشرنا مرارا ان الحكمة غير مخالفة للشرائع الحقة الالهية بل المقصود منهما
شى ء واحد هو معرفة الحق الاول و صفاته و افعاله . و هذه تحصل تارة بطريق الوحى
و
الرسالة فتسمى بالنبوة , و تارة بطريق السلوك و الكسب فتسمى بالحكمة او
الولاية
. و انما يقول بمخالفتهما فى المقصود من لا معرفة بتطبيق الخطابات الشرعية على
البراهين الحكمية , ( لا يقدر على ذلك الا مؤيد من عند الله كامل فى العلوم
الحكمية مطلع على الاسرار النبوية , الخ ( ج 3 ط 1 ص 185 ) .
يعنى شريعت و حكمت در دوام فيض بارى كه امساك فياض از فياض على الاطلاق
مطلقا محال است و در اين كه عالم حادث به حدوث زمانى است , موافق باهم اند
. و بارها اشاره نموده ايم كه حكمت با شرايع حق الهيه مخالف نيست , بلكه
مقصود از هر دو يك چيز است كه معرفت حق تعالى و صفات و افعال اوست و اين
معرفت حاصل به طريق وحى و رسالت موسوم به نبوت است و به طريق سلوك و كسب
مسماى به حكمت يا ولايت است . و آن كسى قابل به مخالفت حكمت با شرايع حقه
الهيه در معنى و مقصود است كه معرفت به تطبيق خطابات شرعيه بر براهين حكميه
ندارد و قادر بر اين تطبيق نيست مگر كسى كه مؤيد من عندالله و كامل در علوم
حكميه و مطلع بر اسرار نبويه است .
صاحب اسفار در فصل ياد شده ناظر به رساله فصل المقال ابن رشد اندلسى است جز
اين كه در آن فصل فقط بحث از دوام فيض و حدوث عالم مى شود , و در رساله ابن
رشد از مباحث متعدد . علامه ابو الوليد قاضى محمد بن رشد متوفى 595 هر رساله اى
بسيار ارزشمند و گرانقدر و سودمند به نام فصل المقال فى ما بين الحكمة و
الشريعة من الاتصال نوشته است . اهتمام ابن رشد در اين رساله اين است كه ميان
شريعت و حكمت حقه الهيه هيچ گونه جدايى نيست . اين رساله چندين بار به طبع
رسيده است . البته هر حكيم ورزيده و عارف رسيده بر همين فصل مقال است كه ابن
رشد بوده است . و آن كه ميان قرآن و عرفان و برهان جدايى پندارد بايد بدو آن
گفت كه ملاى رومى در مثنوى گفته است :
كرده اى تاويل حرف بكر را *** خويش را تاويل كن نى ذكر را
نام کتاب : قرآن و عرفان و برهان از هم جدائي ندارند نویسنده : حسن زاده آملي، حسن جلد : 1 صفحه : 17