نام کتاب : قرآن و عرفان و برهان از هم جدائي ندارند نویسنده : حسن زاده آملي، حسن جلد : 1 صفحه : 18
چون به چشمت داشتى شيشه كبود *** زين سبب عالم كبودت مى نمود
آن كه صدر المتالهين در دامن گفتار بالا فرمود( : قابل به مخالفت حكمت با
) . . . سخنى سخت استوار است , و آن را در نزد آن كس كه وادى تحقيق را سپرى
كرده است قدر و قيمت بسيار است . و گراميتر از آن اين كه در آخر فصل بيست و
ششم مرحله ششم علم كلى اسفار ( ج 1 ط 1 ص 189 ) افاده فرموده است كه ترجمت
پارسى آن به خامه نگارنده چنين است : مبادا به بينش كوتاهت گمان برى كه
مقاصد و اصطلاحات و كلمات مرموز اكابر اهل عرفان , خالى از برهان و از قبيل
گزافهاى تخمينى و تخيلات شعرى است , اين اكابر بيرون از چنين پندارند . عدم
تطبيق كلامشان بر قوانين صحيح برهانى و مقدمات حق حكمى , ناشى از قصور ناظران و
قلت شعورشان به فهم كلمات آنان و ضعف احاطه ايشان بدان قوانين است , و گر نه
مرتبه مكاشفه آنان در افاده يقين , فوق مرتبه براهين است . بلكه برهان در
اشيايى كه سبب دارند سبيل مشاهده است زيرا كه سبب برهان ذى سبب است , و در
نزد ارباب حكمت مقرر است كه علم يقينى به امورى كه سبب دارند حاصل نمى شود
مگر از جهت علم به سبب آنها , پس چگونه روا بود كه مقتضى برهان مخالف موجب
مشاهده باشد ؟ و اين كه در كلام بعضى آمده است كه اگر عارفان را به برهان تكذيب
كنى , آنان تو را به مشاهده تكذيب مى كنند , معنى آن اين است كه اگر بدانچه
اسم برهان بر آن نهادى آنان را تكذيب كنى يعنى اين كه نام برهان بر آن نهادى
در حقيقت برهان نيست و گر نه برهان حقيقى مخالف شهود كشفى نيست .
آن جناب را از اين گونه گفتار و الا در پيرامون عدم مخالفت عرفان با برهان ,
و همچنين در عدم مخالفت آن دو با قرآن بسيار است , و ما در ساير مصنفات بخصوص
در رساله عرفان و حكمت متعاليه برخى از آنها را آورده ايم و شرحى مناسب نموده ايم
. و آن كه در اين عبارت فرمود( سبب برهان ذى سبب است) بيان آن در
پيش است . و آن كه كلمات اكابر اهل عرفان را مرموز دانسته است كلامى كامل
است و درباره اين مطلب هم بيانى گفته آيد .
اينك بر سر آنم كه به مناسبت رويداد سخن , حكايتى از حالت ديرين خويش پيش
نام کتاب : قرآن و عرفان و برهان از هم جدائي ندارند نویسنده : حسن زاده آملي، حسن جلد : 1 صفحه : 18